بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابری سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه ء شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوتر های مست....
"حال آدمو خوب میکنه"
<<فریدون مشیری>>
خاطره :
بعضی از خاطرات هستن ک میخای توش غرق شی و بیرون نیای و ادامه اش بدی با خودت میگی کاش این قسمتم بهش اضافه میشد حتی اینقد تو ذهنت چیزایی بهش اضافه میکنی ک بعدنا نمیتونی قسمت اصلی و اونچه رو ک بهش اضافه شده رو تفکیک کنی ....
بعضی از خاطرات هستن ک مرورش اذیت میکنه چشای آدمو پر غصه میکنه تو ذهن آدم کلنجار ب پا میشه سرزنشا شروع میشه یا اینکه میگی کاش اصن اونروزا نبودن یا طور دیگه رقم میخوردن ....
فراموشی :
ی قسمتایی از زندگی هس ک فراموش نشدنین ی جایی تو ذهن و دلامون واسه خودشون باز کردن و رفتن توش ی قسمتاییم هس ک ی جوری فراموش و گم شدن ک چن روز وق میزاری ی چیزایی ازش یادت بیاد اما تلاشا بی فایده اند ی قسمتایی رو میخای فراموش کنی و نمیتونی ....
زندگی:
وقتی این بعضی وقتا و ی قسمتا و بعضی چیزا کنار هم جمع میشن زندگی رو تشکیل میدن :)
چرا وقتی من بازدیدهامو چک میکنم کشور و شهر منو میزنه "ایران . تهران" در حالی ک محل
زندگی من با تهران چند صد کیلومتر فاصله داره ؟؟
چرا مهدیه روزی دو یا سه بار بهم زنگ میزنه ؟؟
چرا دیروز با حرف بابام جوگیر شدم و وسط مراسم همه رو سورپرایز کردم ؟؟
چرا بعضی کسا و بعضی کارا رو براحتی میتونم بزارم کنار حتی با هزینه ای مثل اذیت شدن خودم ؟؟
گوجه سبز وقتی ترش بودنش کم شه خوشمزه میشه الان ی بشقاب گوجه سبز
ملس تازه چیده شده از درخت خوردم خیلی چسبید :)
بحث کردن سر موضوعی خوبه بنظرم ی عقیده منتقدایی داشته باشه و بی چون و چرا پذیرفته نشه
میتونه نتایج خوبی داشته اونوقته ک آدم درموردش فک میکنه فک کردنه سبب میشه مغزمون همینطور
آکبند نمونه این وسط ی تلنگر ی نگرش ی حرف ی کلمه میتونه ی راز بزرگ از رازای زندگی باشه ......
"زندگی سبز"
ی رمان جدید خریدم 29 صفحه از 462 صفحه اش رو خوندم بنظرم رمان خوبیه پائولو کوئلیو نویسنده بزرگیه
اتفاقی خریدمش هم اسم نویسنده اش و هم یادداشت مترجم ترغیبم کرد بخرمش جالب بودنش هم ب
این بود ک نمیدونستم با 50% تخفیفه از رو کتاب قیمتشو 19000 دیدم وقتی پولشو دادم ده تومنشو رو
برگردوندن هنگ کردم بعدش با دست کاغذایی ک روش تخفیف رو زده بودن نشونم دادن کلی خندیدم :)
چی میشد تو دنیا مرگ جوون نبود شوکه شدن از شنیدن چنین خبری هیچ وقت تو دنیا رخ نمیداد؟
ی همکلاسی کرد داشتیم آقای ادیب نگو این آقا اسم کوچکش "ادیب" بوده منم چن ترمه فک میکردم فامیلیشه
و آقای ادیب میگفتم بهش اول ترم جدید فهمیدم فامیلیش چیز دیگه اس سر این مسئله ی جلسه رو فقط خندیدیم
بچه ها بهم میگفتن آی کیو تو چقد بی تفاوت وخنگی؟ پسر خوبی هم بود ی آدم بی حاشیه چهارشنبه ب یکی
از بچه ها اس داد ی جوری استاد بپچونن و قانعش کنن حضورشو تو آزمایشگاه بزنه چن ساعت بعدش ماشین
بی آرتی زده بهش و تمام ... "روحش شاد"
خیلی ناراحت شدم خیلی :(
و اما خوش گذشت .........
ب قول زنداداشم دومین سیزده بدر سال بود با چن روز تاخیر هفده بدر :)
اسب حیوان نجیبی است .......... من اصن ب قسمت اسب سواری و دوانیش توجه نکردم .
+ ی وقتایی ی حرفای معمولی ناخودآگاه آدمو دلتنگ میکنه ی چیزیایی دلت میخاد ک نباید بخادش
ی حسی شبیه نگاه ب غروب خورشید ...