"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

میگه: "تو" یک جایی بین سنت و مدرنیته "سرگردان" موندی ...

زمان, مکان, خانواده, جامعه, روحیات و ... همه و همه میتونند رفتار ما را تحت تاثیر قرار بدن, در کنار شرایط قوه ای داریم به اسم "تفکر" و بعد از به کار گیری آن, "اختیار" داریم که "انتخاب" کنیم و این انتخاب رفتار بیرونی و اجتماعی ما را دلیل میشود. در واقع نگاه مطلق در این بین زیاد قابل قبول نمیتونه باشه و طبقه بندی انسان ها در چند گروه(روشنفکر, مذهبی, مدرن, سنتی, امل و غیره) در نظر من توجیه نشدنی است. از همه خنده دارتر چهارچوب و مرزهایی است که برای هر کدام مشخص شده, چون کنترل رفتار هرکس جزء دست خودش, دست شخص دوم یا سومی نیست. پس منِ به اندیشه خودم یک انسان متعادل یا نرمال سعی در گلچین رفتارهایی دارم که "درست" بودنش را تشخیص میدهم. در نهایت نوع پوشش من دلیل بر سنتی بودنم نیست, همانطور که صریح حرف زدن و بعضا با طنز حرف زدنم دلیل بر مدرن بودنم نیست, اینکه روابط اجتماعی ام محدود به یک عده خاص نیست و با انسانهایی با عقاید حتی متفاوت با خودم معاشرت دارم دلیل بر روشنفکری ام نیست. من معتقدم در اجتماع بزرگ مانند یک کشور, همه عقاید میتوانند در کنار هم بصورت مسالمت آمیز ابراز شوند و چه بسا از بین این تفاوت ها بشه به ارزش های جذاب و تکامل یافته تری رسید. بشرطی که به غقاید هم احترام بگذاریم و هرکدام تحت عنوان گروه خاص خود را از دیگری جدا ندانیم ...

شمایی که من را با چادر دیدی, شمایی که همیشه فعل جمع در مقابل آقایان از من شنیدی, حق نداری در تصوراتت برای ارزشهای من محدوده دلبخواه تعیین کنی و با مشاهده بحثی که یک قطبش من و قطب دیگرش یک انسان جنس مخالف(من با کلمه"مخالف" مشکل دارم) و یا حتی دیدار من با همان فرد, مرا محکوم به دوگانگی و تضاد کنی .

و یا شما دوست عزیزی که مرا با شیطنت هام, زبان درازی هام, حرف های انتقادیم, خندیدن های بی پروام, رک بودن هام و شاید لوس بودن هایم دیدی حق نداری با دیدن و فهمیدن موضع ام نسبت به "حیا" و حتی پایبندی به محرم و نامحرم, مرا محکوم به زرنگ بازی و یا سرگردانی کنی ...

راحت بگویم, من نمیتوانم خودم را "بازی" کنم و هیچ وقت برای حفظ ظاهر و تظاهر به اونچه که نیستم نمیتوانم چیزی یا رفتاری رو برای خودم جبر و تحمیل کنم ...


"اصلا هم با لحن عصبی ننوشتم فقط کمی جدی نوشتم" :))

موافقين ۲ مخالفين ۰ ۹۵/۱۱/۲۳

نظرات  (۵)

چقدر هم دردیم پس!
و وای که من از این دو گروه سیاه و سفید نگر چقدر حرف و کنایه شنیدم و می شنوم و اون نیمه عقایدم که شبیهشون نیست رو تمسخر می کنن.
چی بگم...

ولی خب این ما نیستیم که بین سنت و مدرنیته موندن. بلکه اونایی مصداق این حرف می شن که این دو رو به صورت خیلی کاریکاتور وار و مسخره توی زندگیشون مخلوط کردن و بدون اینکه بفهمن چی می خوان گاهی معتقد به سنت هستند و گاهی به مدرنیته!

اما ما از هرکدوم و به زعم خودمون خوبی هاشون رو گلچین کردیم و این دو رو ترکیب کردیم بدون اینکه شخصیتمون در تضاد با سنت باشه یا مدرنیته.
پاسخ:
البته من درد نمیدونش :)
کلا تمسخر کار درستی نیست و به نظر من از کمبود داشتن ناشی میشه , پس ناراحت نشین .

اوهوم مرسی ..
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۰۳ مرتضی خیری
اولا درود به ارواح پاکتان. خیلی خوب نوشتید.
فقط یه چیز اینکه من زیاد به احترام به عقاید قائل نیستم.
یه دو سه تا مثال میزنم که براشون احترام قائل نیستم و هیچ وقت نظرشونو نمیپرسم:
1- یکی بهم میگفت: من ازت انتظار زیاد تری داشتم. برگشتم گفتم: "خب حالا که فهمیدی، انتظارتو کمتر کن." بعضیا فکر میکنن باید طبق انتظارات اونا حرکت کنیم. گ... خورده :)
2-یه بار با یه شخص نسبتا سیاسی یه عکس انداختم. یکی دیگه بهم گفت:"تو که با اونا همساز نبودی." برگشتم گفتم:"تو منو 5 سال پیش میشناختی پس خواهشا انرژی تو با حرفای مسخره زدن تباه نکن." اینا هم فک میکنن نباید در تو تغییر ایجاد شده باشه. شاید به این دلیل که خودشون تغییری نکردن.
3- یه کسی مثل همین فردی که به شما این نظرو گفته. به حرف آدمای کم جنبه هم گوش نمیدم.
و هزاران و هزاران افراد دیگر.
به نظرم شما هم به نظرات بقیه زیاد احترام نذارید. من سعی میکنم بیشتر فحش بدم. جواب مناسب تریه:)
شرمنده که زیاد شد. خودش میتونست یه پست باشه
پاسخ:
خیلی ممنون :)
این مثال هایی که شما زدین عقیده نیست, انتظاراتیه که دارن ولی با این حال من ترجیح میدم حق اظهار نظر رو از هیچ کس سلب نکنم ...
فحش ؟؟ :))
نه اتفاقا خیلی هم خوب و تکمیل بود ..
خیلی پست خوبی بود
من یه سری با یه بنده خدایی تو این بلاگستان بحث سیاسی میکردم بهم گفت من تعجب میکنم شما که مذهبی هستی چرا این حرفو میزنی؟
منم واقعا با این دسته بندی ها مشکل دارم ،آدم باید اون چیزی رو که حق میدونه بگه
نه اینکه چون من مذهبی هستم و خیلی از مذهبی ها به فلان چیز اعتقاد دارن پس منم باید اعتقاد داشته باشم حتی اگه بدونم غلطه.
یکی از دلایلی که من پستای سیاسی گذاشتم این بود که بگم من شبیه خودم فکر میکنم،خیلی از افکارمم شاید غلط باشه ولی من اینم.

درباره ارتباط با جنس مخالف هم سخته واقعا صحبت کردن
یکی رو میبینی از افعال جمع استفاده نمیکنه ولی آدم پاکیه
اصلا به این چیزا نمیشه حیای کسی رو قضاوت کرد
ما هیچ وقتم نفهمیدیم کلا در ارتباط با جنس مخالف رفتار درست چیه

پاسخ:
خیلی ممنون :)
دقیقا ..
منم حرفم همینه ، آدمو اونطوری که هست باید قبول کرد نه براساس انتظاراتی که داریم ..
اوهوم یکم پیچیده است .
منظورم از درد این حرفای دیگران بود. یعنی به نظرت نیست؟ پس چرا این پست رو نوشتی!
پاسخ:
میفهمم حرفتونو , من بجای درد از کلمه "دغدغه" استفاده میکنم :)
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۴ این مطلب نوشته شده توسط: علی احمدی
آخ گفتی

حرف دل من بود اینا

اون وقت میگن آدم نباید دو رو باشه.

بعضی وقت ها آدم خودش سردر گمه و بقیه...!

بقیه با رحمی دو رو خطابش می کنند و نمیگن بیچاره گیج شده.

و بعدش هم یا محض مخالفت یا خنده یا نصحت و موعظه واکنش نشون میدن.


من میگم اینجور وقت ها یکی باید بره طوری که کسی نفهمه طرف رو روشن کنه.

این هایی که گفتم در بیشتر در مورد اون هایی بود که سناتور تد در این مطلب گفت:

http://words-gray.blog.ir/1396/03/08/محبوبیت-به-چه-قیمتی#comments


اما در مورد عمق مطالب شما من جای دیگری کامنت گذاشته بودم دیروز پریروز ایناها(http://khoob1.blog.ir/post/77#comments)با اسمAli

این نظر(جملات پرانتز ها اضافه شده):
_به نظر من آدم میزان کمیت و کیفیت اعتقاداتش گاهی در لحظه پایین و بالا میشه.
همیشه آدم ها یکسان نیستند مخصوصا از نظر معنوی.بنابرین نباید فکر کرد دو رو اند.

و اما از نظر مادی خب بستگی به سلیقه داره همه چیز رو نمیشه با اعتقادات آمیخت.(ما قبل از اینکه دیندار باشیم انسان هستیم)
اینکه در مورد مادیات و مسائل روز دنیا چه باوری دارند به اعتقادشون ربط داره اما کم.(یعنی اعتقاداتی هم نداشته باشند عقل و فطرت دارند و بد و خوب را تشخیص می دهند)

مثال میزنم:شما وقتی آهنگی گوش بدی که غیر مجاز باشه دلیل بر این نیست اعتقاد نسبت به مسائل دینی نداری.(ملائک تشخیص اون آهنگ معصوم نیست که بگیم هر چی میگه قول حقه و باید انجام بشه و مرجع تقلید هم نیست پس ما میتونیم گوش بدیو خودمون خوب و بد رو تشخیص بدیم تا جایی که ممکنه)
نگاه صفر و صدی به آدما نباید داشته باشیم فقط همین.

چون آدم ها یک ربات نیستند دائم یک جور فکر کنند و یا فقط یک جور باشند.بلکه آدمها
در زمان های مختلف و در جاهای مختلف در برابر کنش های مختلف واکنش های متعدد
از خودشون نشون میدن.در لحظه غم در لحظه شادی در لحظه ی کلا هر لحظه یه عمل
ازشون سر میزنه که جزئی از شخصیت کلی آدماست.شخصیت هم شامل اعتقاد رفتار
و و و خیلی چیزهای دیگه میشه.نباید نگاه صفر و صد به آدما داشته باشیم فقط همین.

پاسخ:
هییییم...
نمیدونم، من در حد پست قبلا یه چیزایی نوشتم البته همیشه همینطوره :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">