بالاخره وقت شد بنویسم :)
جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۳۰ ب.ظ
جدیدا هر چیزی, هر جایی چهارچوب خاصی برایم پیدا کرده حتی نوشتن, برای نوشتن در وبلاگ باید به وسیله لپ تاب, گوشی یا کامپیوتر وارد پنل کاربری ام شده باشم تا بنویسم. تا این صفحه رو نبینم کلمات و جمله ها کنار هم چفت نمیشوند, نوشته هایی که روی کاغذ ثبت میشوند به دفتر خاطرات که نمیشود گفت, اختصاص دارند به دفتر یادداشت چندین ساله ام, خلاصه پرحرفی کردم تا به این برسم, انگیزه نوشتن این پست با کامنت های ناشناس یکی از دوستان بلاگر در این پست برایم ایجاد شد. برای اینکه حرفهایی که میخواستم بزنم ملموس تر باشد تصمیم گرفتم حرف هام را ضبط کنم و پست به صورت صوتی باشد ولی نشد, بعد خواستم روی کاغذ بنویسم و تایپ کنم یا همان با دست خط بگذارم در وبلاگ که آن هم به همان دلیلی که در سطرهای اول نوشتم کنسل شد.
و اما....
بله قصه ای که میخواهم در موردش بنویسم, قصه شناخت یا قصه عادت کردن هست. وبلاگ هم اندازه خودش هویت پیدا کرده آدم های واقعی ای که بصورت مجازی گرد هم آمدند و به قول دوستی که بیان رو به دهات تشبیه کردن که خواسته ناخواسته اکثریت همدیگر رو میشناسند(با همان هویت و بیوگرافی که هر کس برای خود ارائه داده). فعالیت چند ماهه در این دهکده, شناخت های سطحی از هر بلاگر در ذهنمان ایجاد میکند, تاکید میکنم "شناخت" پس قضاوت نه, من در این پست خواهش کردم بصورت ناشناس کامنت بنویسند خیلی برام جالب بود, با خواندن هر کامنت بلاگری در ذهنم مجسم میشد. بعضی وقت ها حس میکنم اگر چند پست در اختیارم بگذارند و بگویند نویسنده هایشان را تشخیص بدهم احتمالا بتوانم درست جواب بدهم, لحن و حجم احساسات کلمات حریر برایم با نوشته های نرگس و تعابیر و تعاریف زیباش قابل تفکیک است. انسجام پست های میرزا خاص خودش هست. خلاصه و در حجم کم بیان شدن حرفهای آقا رامین با پست های کوتاه آقای دال زمین تا آسمان فرق دارد. هوشمندی حورا در منتظر اتفاقات خوب در تک تک کلماتش حتی اونچه در لحظه میگوید پیداست. میخواستم یک چیز چالش مانند از این شناختن ها و جدی گرفتن وبلاگ ها به پا کنم ولی یادم آمد من آدم چالشی نیستم و احتمالا تعداد کمی مثل من هستند که به این جزئیات توجه کنند. به هر حال این پست هم نوشته شد در حالی که هیچ شباهتی به پستی که میخواستم بنویسم ندارد و کاملا طور دیگری بیان شد نسبت به آن چیزی که در ذهن ام بود. خلاصه اینکه بنظرم وبلاگ را باید جدی گرفت, حتی اگر در ماه یک پست بیشتر ارائه نمیدهید باز بلاگر هستین, هر وبلاگ یعنی یک انسان پس چه خوب که انسان ها در این دهکده حال دلشون خوب باشد. حتی این پست هم نوشته شد تا گامی باشد برای انتشار این متن.
تا الان هیچ پست ام این اندازه لینک تو لینک نشده بود :))
۹۶/۰۳/۰۵