"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

سکانس های خواب و بیداری

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۱۰ ق.ظ

تاریک بود، هوا گرگ و میش بود، شب بود، شایدم سحرگاه، یه ساختمون بزرگ بود اطرافش چندتا درخت، ساختمون شبیه مدرسه ابتدایی بود که توش درس خوندم، اونجا نبود فقط شبیه اش بود، یه حس کهنه داشت، حس دلتنگی. کمی هم ترسناک بود. یه صدای مردونه بود که انگار محکوم به شنیدنش بودم، محکوم به گوش به فرمان بودنش. صدا گفت: نترس برو، برو پشت دیوار آینده ات رو ببین، فقط کافیه نترسی. آروم آروم قدم زدم، یه دختر بچه دیدم، انگار که تو هوا معلقه، فکر کردم توهمه دست زدم بهش لمسش کردم، ترسیدم پریدم عقب، باز دست زدم بهش باز لمسش کردم، صدا گفت: نترس دخترته اسمش "پریسان" دوست داری؟! ولی من ترسیده بودم، شایدم ترس نبود هیجان بود یا شوک. قدم زدم، صدا گفت: یه دختر دیگه هم داری "نرگس". میخواستم برگردم جلو ساختمون، انگار که جلو ساختمون حاله و پشت و کناره هاش آینده. توی راه برگشت کنار دیوار یه مرد جوان دیدم، صدا اسمش رو نگفت، قیافه اش هم مشخص نبود، لبخندش رو میدیدم، من اونو میدیدم اون منو نمیدید، سویشرت تنش بود. برگشتم جلو ساختمون یعنی برگشتم به حال، فکر میکردم،فکر میکردم به اینکه: چطور ممکنه، فکر میکردم و همزمان اسم پریسان رو زمزمه میکردم، تا اینکه آروم چشمامو باز کردم، خیلی زود موقعیت رو شناختم، خیلی زود فهمیدم فقط یه خواب بوده، یه خواب عجیب و غریب که جزء به جزء یادمه، مثل یه فیلم..

موافقين ۱۲ مخالفين ۰ ۹۷/۰۸/۳۰

نظرات  (۱۰)

من یه بار یک خوابی دیدم و برای دیگران تعریفش کردم. نشون به اون نشون که تا دو هفته تفسیرش می‌کردن. خلاصه تعریف نکن خوابا رو. تا آسوده زیست کنی. :)
پاسخ:
عالم خواب هم جذابه، انگار که یه دنیای دیگه است. :)
پیش به سوی زیست آسوده. :)
چه خواب هیجان انگیزی :)
پاسخ:
خوابایی که یادم میمونن و واضحن بنظرم باحالن :)
۳۰ آبان ۹۷ ، ۱۶:۲۳ جناب منزوی
ان شاءالله که خیر باشه :)
پاسخ:
ممنون :)
۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
من بیشتر خواب‌های خنده دارم رو تعریف میکنم:-)))
پاسخ:
لابد تو خوابت هم دیوونه بازی درمیاری :))
۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۶ سید محمد میرلوحی
رویا اینجوریه که اگه خودتو توی رویاهات در حالتی دیدی که به آرزوهات رسیدی در دنیای واقع دیگه سمتش نمیری..

پاسخ:
سعی میکنم دنبال تعبیر خواب هام نباشم.
۰۱ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۵ محسن حیدری
وبلاگ خوبی دارید!!
http://1serial.blog.ir/
پاسخ:
بله :))
احتمالا توی خواب راه میرفتی بدون اینکه قدم برداری|هوم؟ :)
پاسخ:
نمیدونم :| یادم نمیاد.!
ولی اسم دخترت قشنگ بوده، قطعا پدر با سلیقه‌ای داره:))
نرگس هم خوبه ولی تناسبش با پریسان چیه؟:)
+ یه صدقه بنداز بعد خواب‌هات، ان‌شاءالله که خیره :)
پاسخ:
من پنج تا اسم دوست دارم، هرپنج تاشم اسم دختره. :))
صداهه تناسبش رو نگفت :)
+ چشم جانم :*
۰۱ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
یعنی معلومه؟ :-))))
پاسخ:
خیلی :))
۰۵ آذر ۹۷ ، ۲۰:۱۸ ابوالفضل ...
کاش منم ازین خوابا ببینم! حداقلش اینه به زندگی امیدوار می‌شم!
پاسخ:
شمام دنبال یه بهونه دیگه باش برا امید به زندگی، امیدوارم پیدا شه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">