"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

پست گویای همه چیزه

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۶ ب.ظ
هیچ وقت فکر نمیکردم تو اوج شاد بودنام، تو وسط خوشبختی غلت زدنام یهو همه چی به طرز وحشتناکی بد شه، تلخ شه. نمیخوام خودم رو گول بزنم پس میدونم که واقعا همینقدر غمگینه. خودم رو بغل میکنم و با دست چپم بازوی دست راستم رو فشار میدم، آروم آروم فشارها رو تبدیل به نوازش میکنم. خودم رو تو آینه نگاه میکنم و غصه دارتر میشم، چرا اینقدر زود دلم به حال خودم سوخت؟! من امیدواری چند ماه پیشم رو میخوام، دلم برا از ته ته دل خندیدنام تنگ شده. همه چی دست به دست هم داده دل تنگیام بیشتر و بیشتر شه، همه چی یعنی حتی کوچکترین و کم اهمیت ترین چیزها، کاش میتونستم بی پرواتر از اینی که هستم باشم، کاش میشد به خودم بفهمونم که توهمات من واقعیت دنیا و آدماش نیست. چرا کاش های زندگیم اینروزا دارن سر به فلک میکشن آخه؟! این عجز و ناله ها از من بعیده خیلی هم بعیده. چرا باید این اندازه ضعیف شده باشم که اعتراف کنم به ناآرومی هایی که جلو چشمام دارن از پا درم میارن؟! چرا نمیفهمم که من یه دختر قوی ام، باید محکم باشم، سخت نباشم قوی باشم. آره من همونم که قراره "اونی  باشم که در جستنشم"، به خودم باشه میتونم، یعنی باید بتونم .......... هندزفری رو میچپونم تو گوشم روی دوتا فرش دوازده متری بیست دور، دورِ خودم میچرخم، توی ذهنم پست رو ده برابر تلختر مینویسم و منتشرش میکنم، به کامنت های احتمالیش جواب میدم. کامنت "صخی" همون چیزیه که میخوام ولی به ناچار سانسورش میکنم، تو جواب کامنتش مینویسم: عین کلمه به کلمه حرفات رو برا خودم فرستادم بمونه، دوست دارم هرازگاهی نگاهش کنم و ذوق کنم برا این اندازه درک شدن.
میخواستم انتشار پست رو بزنم که با صدای زنگ گوشیم سرم رو برگردوندم و اسم آقای همکلاسیِ کرمانی رو روی صفحه گوشی دیدم یازده دقیقه و ده ثانیه حرف زدیم، زنگ زده بود حالم رو بپرسه. گفت: من همیشه یه چهره انرژیک از شما یادمه، یه دختر که انگار همیشه در حال جنب و جوشه، امیدوارم الانم همون باشی.
موافقين ۹ مخالفين ۰ ۹۷/۱۰/۲۳

نظرات  (۱۴)

۲۳ دی ۹۷ ، ۲۲:۵۱ جناب قدح
سلام
امیدوارم این حس غمگین زودتر از شما دور بشه و دوباره بشی همون هلمای پر انرژی ...
پاسخ:
سلام...
ممنون :)
بیا باهم گریه کنیم پری:(
پاسخ:
همیشه فکر میکردم گریه آدمو سبک میکنه ولی جدیدا گریه هم اذیت میکنه.!
۲۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۸ ابوالفضل ...
دقیقا نشونه‌های ضعیف شدنه این‌ها. چاره‌ای براش سراغ ندارم وگرنه می‌گفتم بهت...
پاسخ:
آره متاسفانه... حیف
۲۴ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۲ مرتضا دِ
الانم همونی ؟

پاسخ:
هنوز تا حدودی ظاهرم رو تونستم حفظ کنم. :)
۲۴ دی ۹۷ ، ۱۳:۲۷ مریــــ ـــــم
هرروز نوبت یکیمونه!
دیروز من!امروز تو و فردا خدا میدونه!
هرکدوممون به یک نوع!
هلما نمیخوام بگم حالتو میفهمم ولی میتونم درکت کنم
تو ضعیف نیستی
بلاخره همه ی آدما یه جا کم میارن!دیگه تلقین هاشون اثر نمیکنه
بشین ،زار بزن، تمام خاطراتتو که داری سعی میکنی فراموش کنی رو دوباره مرور کن و برای تک تکش گریه کن!یک هفته دوهفته ولی نذار بیشتر شه
دوباره دست بگیر به زمین خدا و بلند شو
بشو همون دختر پر انرژی و پر جنب و جوش!
سخت ولی با زمان دادن به خودت حل میشه

پاسخ:
خدا نکنه نوبتی باشه. امیدوارم دیگه تموم شه. بقیه گناه دارن..
اوهوم...
سعی میکنم بهتر شم..
مرسی بخاطر حرفات :*
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
پاسخ:
سعی میکنم. :)
من خیلی_تاکید میکنم:خیلی!_ تعجب میکنم از اینکه یهو و بی هیچ برنامه ای وبلاگی رو باز میکنم و اسمم توی پست های اخیر هست! الان انقدر تعجبم که حرفم نمیاد:|
پاسخ:
فکر کنم برات جالب هم نباشه. آره؟!
نکته۱: با پست پایینی دلم خواستزار بزنم
نکته۲:من نمیدونم ادمای دیگه چجوری میتونن به راهشون ادامه بدن بدون اینکه خسته شن، بدون اینکه خودشونو بغل کنن و بدون اینکه احساس کنن داره ذره ذره اب میشن و رج به رج نخ کش! 
من نمیتونم. هر کی یه مدلی هست دیگه! منم اینجوری ام. 
ما هممون دلمون میخواد کرگدن باشیم پری. محکم! استوار! قوی! 
یه وقتایی نمیشه. یه وقتایی انقدر از دفعات قبلی فریاد فروخرده داری که حالا شدی نعره! یه دیالوگ تو هست میگه ادما بابت ضعفاشون گریه نمیکنن، گریه میکنن چون مدت زیادی قوی موندن. 
اره خلاصه. برا خیلیا پیش میاد. هر که بامش ییش حتی؟ 
منتها سم همیشه میگه زمین بخور، ولی رو زمین نمون. 
این جمله اش رو خیلی دوستدارم. نترس از شبای سخت غصه. به خودت حق بده اگه گاهی یه کرگدن امیدوار قوی نیستی که صدای خنده هاش خونه روپر کنه. ما هم ادمیم پری. و همه ادما ترکیبی از همه احساسات رو دارن و بروز دادنش رو تجربه میکنن. 
دلخور نشو از خودت. اگه زمین خوردی _ به کسی چه مربوط دلیلش چیه و تو ذهن بقیه چه قدر کوچیک یا بزرگ هست_ به خودت خرده نگیر، همه قهرمانا خسته میشن. طبیعیه. ولی میگذره. 
میفرمایند که گوش کن اینم میگذره خاطره شو باد میبره
اره خلاصه. زمین بخور ولی رو زمین نمون
پاسخ:
1: زیاد زار نزن فقط...
2: خداییش خیلی سخته.
"ادما بابت ضعفاشون گریه نمیکنن، گریه میکنن چون مدت زیادی قوی موندن." چه باحاله این...
الان از قالب صخی دیوونه دراومدی شکل یه صخی کت و شلوار پوش با یه پاپیون نارنجی ای :))
کاش خیلیا اندازه تو میفهمیدن، کاش یه تعدادی هم که باید به اندازه خودشون میفهمیدن بفهمن. 
من یه عالمه دلتنگم همین...
جهت اینکه تضمین و حتی تلمیحی باشه بر حرفام:

http://uupload.ir/files/rcio_screenshot_۲۰۱۹-۰۱-۰۴-۱۳-۲۵-۵۹.png

پ.ن:خوشحالم که یه شات از این پست داشتم و مجبور نشدم کل ارام وحشی رو دنبالش بگردم:| 
پاسخ:
حتی امکان داشت هی دنبالش بگردی و هی پیداش نکنی و هی به من فحش بدی :))

ضمیمه بر کامنت قبل: بیشتر به جهت پارگراف های اخر پست 
پاسخ:
مرسی :)
چقدر آروم و پاستوریزه طور جواب میدم. :)
از کامنت اول:
چراااااا جالب نباشه؟ دیدن اسمت تو پستای بقیه و فهمیدن اینکه تو هنوز تو زندگی دوستات جریان داری واااااااااقعا حس قشنگیه:)))


اره دیالوگش خیلی دلبره. 
نمیدونم چرا تصورم از یه فرد کت و شلواری با پاپیون شبیه این حیوونای تو کارتوناس:-D ولی بله:-D بنده از قالبی به قالب دیگر منتقل شدم:-D 
خیلیا حتی یک کلمه از اونچیزی که ما در موردش حرف میزنیم رو نمیفهمن(نه حالا بحثمون تو کامنتای اینجاها، کلا بعضیا هر چی بگی اصل مطلب رو نمیفهمن) به قول خواننده عزیزی: کلا بعضیا قرار نیست بفهمن. من خیلی وقته یاد گرفتم خودمو بابت اشتباهات دیگران اذیت نکنم. نفهمی بقیه به خودشون مربوطه. الهی شکر قبرهامونم که سواس! 
بله اجالتا از منبر پایین اومده و تامام:|
پاسخ:
هنوز تو زندگیمون جریان داری :)
قانون پایسنگی صخی :))
من همچنان میگم یه بعضی هایی هستن باید بفهمند خیلی بدن که نمیفهمن.
یه لیوان آب هم بخور عزیزم :)
۲۸ دی ۹۷ ، ۱۸:۵۱ جناب منزوی
امیدوارم الان حالتون بهتر باشه :)
پاسخ:
ممنون :)
۰۹ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۲۲ قیمت لوستر سقفی
چقدر این حس واسم آشناست، بارها واسه خودم پیش اومده این حسو داشتم.
پاسخ:
چقدر بد...
سکوت واقعا چیز عالیه
پاسخ:
اوهوم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">