خواهرانه هامون رو دوست دارم، گاه آروم و درگوشی، گاه با خنده هایی که گوش فلک رو کَر میکنه و گاه جدی و مهم. یه بار یکی از شما گفت: پری متوقع است، یک متوقع بالفطره، توقع داره همه مثل خودش خوب باشن. اینکه ایشون درست گفتن درش شکی نیست ولی واقعا خارج از شوخی، آدمها ذات متوقعی دارند، دیشب خواهرم با دلیل و برهان قوی، عقلی و احساسی ثابت میکرد که خیلی از اتفاقات اطرافمون اشتباهه، یا درمورد ضد ارزشهایی که خیلیها ارزش تلقی میکنند با عصبانیت حرف میزد. حس میکنم ما آدمها یه حصار سفت و بلند بالا کشیدیم دور عقایدمون و توقع داریم هیچکس از مرزهایی که ما تعیین کردیم تخطی نکنه و اینگونه یک دنیای دیکتاتوری رو درست کردیم، دنیایی که آدمهاش از هم دور و دورتر میشن. چقدر بهتره که بعضی وقتها کمی آسون بگیریم، ول کنیم، رها کنیم مثل اسم وبلاگ بانوچه "ول کن جهان رو قهوه ات یخ کرد".