هاپو
حیوونا خیلی خوبن خیلی ولی من از همه اشون میترسم البته دوز ترسم از گربه بیشتر از بقیه حیووناست :))
بابای من ب باغ و درخت علاقه منده بچه ک بودم ی باغ نقلی داشتیم من بزرگتر شدمو بابامم از شغل اداریش بازنشسته و ی باغ بزرگتر درست کرد از همون قدیما ک یادمه داداشم طبیعت پسرانه بخصوصی داشت و بهانه میگرفت ک همه تو باغشون سگ دارن و مام باید داشته باشیم اولیش ی سگی بود ک یادم نیست از کجا سروکله هاش پیدا شد اسمش "قاس" بود خیلی ریزه میزه بود تابلو بود ک سگ نگهبان نیست ولی خیلی باحال و زبون بفهم بود و آخر شیطنت و ادا تا ی استخوون از دست آدم بگیره کلی بازی میکرد حتی سرنوشتش هم یادم نیس چی شد ولی "ترانپ" سگ باوفای من فک کنم چهار سال پیش بود ک داداشم تو ی روز تابستونی خونه اومدنی ی بچه سگ کوچولو با خودش آورد و اونو با هزار زوق ب آبجی کوچیکش(من) تقدیم کرد یک سگ بدون شناسنامه بدون نام و نشان خیلی کوچولو و بانمک بود گویا توی اطراف ی سگی چن تا بچه دنیا آورده صاحبشون میخاسته زنده ب گورشون کنه یا بکشه ک داداشم اینو ازشون گرفته (اولش گفته بود خریدم) آورده واسه من ندا خواهر زنداداشم ک ی سال و خورده ای از من بزرگتره این اسمو براش انتخاب کرد اوایل یکم ازش میترسیدم ولی یواش یواش باهاش دوست شدم واسش ظرف مخصوص آماده کردم شیر میخریدم میدادم استخوون تا خود پاییز همون سال باهاش بازی کردم و راهش انداختم اسمشو یاد گرفت و الانم ک خیلی چیزا رو میفهمه قبلنا بیرون ک میرفتم همیشه باهام میرف ی بار با پسر همسایه امون سر همین هاپو دعوا کردم آخه ب چ حقی هاپو منو اذیت میکرد الان تنها سگ ک ازش نمیترسم ترانپه :)
اینم از عکساش:
+ وقتی حرف حرفو میاره و جناب بای پولار میخان ی پست درمورد ترانپ بنویسم و منم میگم باشه چشم میشه این :)
ممنون بابت این پست سفارشی ولی سر آخر هم نگفتی معنی اسمش چیه ؟!