"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

جون ب جونم کنن دخترم ..

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۰ ب.ظ

از آن دخترای جگر شیر خورده نیستم ک ساعت 3 بامداد تنهایی "خون آشام" نگاه میکنن. لذت میبرن و شاید همراهش , تخمه ای نوش جان میکنن. من از آنهایی ام ک از اول اعلام میکند اهل اینجور فیلما نیس . با این حال اگر بخواهد نگاه کند, باید چند نفری کنارش باشند. هر لحظه بالشتی ک بغلش هست را سفت تر میگیرد و سر صحنه های حساس , چشمانش را میبندد و آرام جیغ میزند. برای همچین دختری دیدن فیلم "مردعنکبوتی" ساعت یک شب, تنها و در تاریکی مطلق , کمی سنگین است. صحنه ای ک دکتر با تزریق محلولی, تبدیل ب مارمولک بزرگی میشود , به همه جا چنگ میزند. درست همان لحظه پشه مزاحمی روی گلوی این دختر بشیند, انگار چنگ مارمولک بر گلوی اوست. بالاخره ک فیلم تمام میشود, مهم خوابی است ک برای او طعم شربت های تلخ بچگی ای ک مادر با هزار تلاش ب حلقمان میریخت میشود.

برعکس برادرم ک چند سال یک بار خواب میبیند, خواب اگر مهمان چشمانم باشد, عالم رویاش هم با من است. شاید اکثرشون تو ذهنم ثبت نشن , ولی میدانم ک خواب دیدم.

از دیدن خواب دایناسور گرفته تا خواب جشن تولد قاطی ای ک هیچ وقت نرفتم . یا راه دور چرا, خواب مزرعه و گم شدن لای قاصدک ها , خواب نوه نداشته ام در پارک . خواب مرگ , خواب کسایی ک هیچ وقت از نزدیک ندیدمشون . یا خواب های همیشگی و تکراری , همان بلندی ای ک دارم از روش سقوط میکنم , ولی آخر سر هم نمیافتم و خودمو میکشم بالا. خواب سرباز وحشی دشمن. خواب درهای رویایی , ک یکی یکی برایم باز میشوند, درهایی ک در ازدحام درخت و سبزه گم شده اند .


+ این روزها دوست دارم حس و حال های معمولم جایی ثبت بشه. معمول ترین رفتارم رو تو ذهنم خاطره میکنم .. اینروزها نمیدونم چطوریم . اینروزها ی حالی دارم ک خودمم اسمش رو نمیدونم ...

موافقين ۲ مخالفين ۰ ۹۵/۰۶/۳۱

نظرات  (۴)

برادرتون چند سال یک دفعه خواب میبینند خخخخ
پاسخ:
:))
میگه خیلی کم پیش میاد خواب ببینه ..
منم اصلا خواب نمیبینم خیلی خیلیکم....
قسمت سبزتو دیدم نمیدونم چرا یاد شعر رفتار من عادیست قیصر افتادم؛)
پاسخ:
عه چ جالب ....
عجباا .. من و آقای قیصر همیشه ب یاد هم ایم :)
منم  اهلش نیستم اصن/:
پاسخ:
هیچم اشکال نداره .....
خوبه یادت می مونه خواب هات. من می بینم اما اگه همونجا یادداشتشون نکنم به سرعت محو می شن از ذهنم.
پاسخ:
:)
همش ک نه ولی یادم میمونه ... خوبه آدم خودشو زیاد درگیر خواباش نکنه ..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">