نمیدونم مشکل کار کجاست.
خواهر: با مانتو سبزم روسری سر کنم یا شال؟؟
من: روسری سه گوش
خواهر: آها این شاله باهاش خوب میشه.
من: :||
خواهر: بنظرت با لباسام چه کفشی بپوشم؟؟
من: اون قهوه ای چرم بدون پاشنه.
خواهر: آها اون مشکی پاشنه پنج سانتی عالی میشه.
من: :||
خواهر: فردا با چه تیپی برم پیش دوستم خوبه؟؟
من: اسپرت، راحت هم هست.
خواهر: نه رسمی میپوشم.
من: :||| بروو گم شووو دیگه ام از من نظر نپرس. دوست داری الکی آزارم بدی؟؟ وقتی خودت انتخاب کردی چرا نظر میپرسی؟؟ هان؟؟
خواهر: بشکنه این دست که نمک نداره، مردم هم خواهر دارن مام، برات مهم نیست ریخت و قیافه من؟؟ واقعا که. [حرص میخورد][خیلی شیک و مجلسی طلبکار میشود]
من: ببخش آبجی منظورم این نبود که.
خواهر: مهم اینه که برات مهم نیستم :|
من: :||||
وقتی قرار است در مورد پوشش من بحثی به میان بیاید. از کسی نظر نمیپرسم در نهایت خواهر جان میاد و خودجوش روسری رو عوض میکند، کفش دیگری را به من تحمیل میکند و با این جمله: "اگه من حواسم بهت نباشه گند میزنی به تیپت" از من جدا میشود.