کوچ کرده از بلاگفا :) آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-) الان شده بیست و سه :) و الان شده بیست و چهار :) الکی الکی شد بیست و پنج :) شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :) 99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم) (در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی) یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :) 28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد. 8آبان 1403 چند ماه مانده به تجربه 30 سالگی.
"دل سرا پرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست"
من برره رو تقریبا کامل یادمه چون کل خانواده مینشستیم و نگاه میکردیم و بارها هم باز پخشش رو دیدیم:))
راست میگه کوچولو بمون، اصلا ماها بزرگ میشیم که چی بشه؟
پاسخ:
ما یه بچه همسایه ای داشتیم خیلی بانمک حرف میزد "ر" رو "ی" میگفت فرشاد، همسن من بود، هی تو کوچه مامانمو که میدیده میگفته: پیی(پری) بییه(برره) نگاه میکنه؟؟ :))
من بین بیانی ها سن دو تا از پسرا شوکه ام کرده :)) اصلاااا بهشون نمیاد 72 باشن :/ مستر مرادیم تا قبل از اینکه از درس و مشق بنویسه ذهنیتی نداشتم که دبیرستانیه
در مورد تو ولی حس میکردم هم سنی
این ویژگی گاهی 14ساله بودن گاهی 30 بد نیست اصلا اتفاقا آدم بنا به موقعیت خوبه رفتار متفاوتی نشون بده
پاسخ:
:)) آره پیش میاد، مستر مرادی رو دورادور میشناسم منم فکر میکردم حداقل سی سال رو دارن :))
منم خیلیا رو اشتباه فکر میکردم، آقاگل، کازیمو حضرت عشق، جناب دچار، واران و ...