کوچ کرده از بلاگفا :) آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-) الان شده بیست و سه :) و الان شده بیست و چهار :) الکی الکی شد بیست و پنج :) شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :) 99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم) (در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی) یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :) 28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد. 8آبان 1403 چند ماه مانده به تجربه 30 سالگی.
"دل سرا پرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست"
هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی بشینم و به ماهی ها فکر کنم، به اینکه همیشه همه چیز رو برا اولین بار تجربه میکنند، به اینکه خوشبخت ترین مخلوقات خدا هستند، به اینکه حتی میشه به ماهی ها حسادت کرد...
♦ خب پس اینو جواب بدین: نظرت درمورد اونایی که توی هر وبی میری یافت میشن مثل شخص فیشنگار چیه؟ :)
پاسخ:
چرا تو پست صندلی داغ نمیپرسید آخه؟!
و اما نظرم در مورد این بلاگرا:
بنظرم اینها دو سه تا طبقه بندی جدا دارن، یه تعدادیشون از همونان که همیشه خدا کلمات و جملاتی چون: عالی بود، لایک، به به، چه چه، چقدر زیبا در چنته دارن و تکلیفشون با خودشونم مشخص نیست.
یه تعدادی وقتش رو دارن و بر همین اساس دوستای بلاگر زیادی هم دارن.
یه تعدادیشون بنا به هر دلیلی دوست دارن مخاطب زیادی داشته باشن و برا همون دست و پا شکسته همه جا حضور دارن.
این که میگی همه چیزو برای اولین بار تجربه میکنن، در واقع با همه چیز برای اولین بار روبرو میشن اما "تجربه"ش نمیکنن! تجربه نیازمند حافظه ست و از طرفی اولین بار تجربه کرذن چیزی وقتی لذتبخشه که بعدا به خاطر بیاریش!
چه نکته جالبی!