کوچ کرده از بلاگفا :) آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-) الان شده بیست و سه :) و الان شده بیست و چهار :) الکی الکی شد بیست و پنج :) شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :) 99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم) (در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی) یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :) 28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد. 8آبان 1403 چند ماه مانده به تجربه 30 سالگی.
"دل سرا پرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست"
پدرم یکشنبه رفته بود اداره بهش گفتن رئیس مرخصی گرفته، عملاً دوشنبه تعطیل، سه شنبه هم به مناسبت چهارشنبه تعطیل و پنجشنبه و جمعه برای استراحت آخر هفته بخاطر کار زیاد باید تعطیل باشه چرا چون خانواده رکن اصلی زندگی ست. و این حکایت سر دراز دارد. الفاتحه :)
خوبه که, زود پا میشی طلوع زیبای خورشید صبح رو هم میبینی:D
اگه ادارات دولتی رو تو شهر ما یه روز ساعت کاریشون رو کم کنن فکر کنم مشکل حل میشه،کار که نمیکنن فقط برق مصرف میکنن، همین اتاق رئیسها تو ادارات به اندازهی یه شهر برق میکنه :))
پاسخ:
آره ^___^
البته قبول دارم میانگین کیفیت کاری تو ایران جالب نیست ولی خب دیگه اینجوری کمیت هم زیر سوال میره. :)
حق با توئه ولی در عوضش دوبار در روز برق مردم نمیره:) البته فقط همین نیست شبها چندتا چراغ توی بانک و بیرونش و شهرداری و فرمانداری و دادگاه و ... و ... روشنه، روز هم که کلا کولرها و چراغها و ... رو روشن میکنن، برق برای خونهها کم میاد اینجوری. دیروز برق بعضیجاها تو شهر دو بار رفته بود، صبح و عصر!
پاسخ:
ضعف مدیریتی داریم.
الان همین اداره ما هر اتاق جدا کولر گازی داره :| درحالی که طبق پیشنهاد من که اتفاقا استقبال هم شد میشه بعد از فصل گرما همین کولرها رو فروخت و با پولش کانال کشی کرد کلی هم صرفه جویی میشه. این یه نمونه اشه حالا.
پیشنهاد جالبی دادی، امیدوارم اجرایی بشه، اگه همهی ادارات از این شیوهها استفاده کنن میدونی چقدر تو کشور صرفه جویی میشه، نه فقط این مورد تو همهی زمینهها، اب،برق، گاز و ...:)