بد .
صبح پاشدم رفتم دانشگاه ب آموزش میگم میخام مهمان بگیرم ترم تابستانو میگه باشه فقط معاون دستور بده میرم میگه برو مدیر معاون امضاش کنه امضا میکنه دروسی ک تو دانشگاه خودمون ارائه نشده رو مینویسم آموزش و رئیس دانشکده و مدیرگروه تایید میکنه باز میرسم ب معاون میگه باید کمیسیون تشکیل شه اونم ساعت دو میرم استراحت میکنم دو برمیگردم فرید همکلاسیم یکی از بچه های خوب کلاس ک شمالی هست رو میبینم یکم حرف میزنیم میشه دوونیم میرییم میپرسیم چی شد میگن یکم بعد ساعت میشه سه میرم اتاق رئیس پیداشون میکنم بالاخره رضایت میدن بیان کمیسیون تشکیل بدن الکی ب همه گیر میدن رد میکنن کسایی ک مسئله اشون زیاد جدی نیس بیخیال میشن و میرن خونه هاشون این وسط من نمیتونم کوتاه بیام چون زور میگن و فرید ک باید تموم کنه سراسری با رتبه خوب قبول شده روزانه هم ثبت نام کرده حتما قبول میشه بمونه واسه مهر دوسال محرومه میگن صب کنید سرراه یکی از استادامو میبینم ک خیلی دوسم داره و الان سمتش رفته بالا میپرسه چی شده میگم بهش جو گیر میشه ب مدیر معاونه کیه زنگ میزنه میرم بالا فرید میگه جلو در بودم یکی زنگ زد درموردت حرف زدن طرف گذاشته بود رو اسپیکر میگم من برم داداشم منتظرمه وسایل خوابگاهمو جمع کنم آخرش بهم خبر بده زنگ میزنه زود بیا میرم میگن نمیشه میگم چرا ؟؟ این درسا اینجا ارائه نشده طبق قانون باید بدید میگن نه میگم خب اگه قرار بود ندین چرا از صب منو اینجا نگه داشتین ؟؟ میگم پس چرا امضا کردید دروسی ک اینجا نیستو بردارم ؟ فقط میگن مهمان برداری پول میره دانشگاه دیگه حالم بهم میخوره ازشون کاغذو جلو چششون تیکه تیکه میکنم بی ادب نیستم ولی ی لگدم ب میز میزنم میگم حرف زوره ی روز بهم میرسیم داداشمو یهو میبینم ک برا اولین بار از ماشین بیرون اومده و داخله بعد همون آقا فرید رو فقط میگن بیخیال ... میتونستم فقط با ی تلفن حلش کنم ولی اینکارو نمیکنم چون دوست دارم همیشه رو پای خودم وایستم.
فقط 21 واحدم مونده از جمع 146 واحد 125 تاشو پاس کردم فقط میخاستم حجم درسام کم شه ب وقت خالی و آزاد زیادی نیاز داشتم همین اگه شش تا مهمان میدادن بقیه اش ک میموند پاییز دو واحدش بیمارستان بود فقط میموند 13 .. کلا ترم تابستان بر نداشتم :))
+ خوندش ضروری نیس نوشتم بمونه .
باید یادم باشه ک هیچ وقت حق مسلم کسی رو ضایع نکنم ب هیچ مقامی دل نبندم خیلی چیزا باید یادم بمونه .