مادر
جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ
پیرهن مامانمو پوشیدم تو حیاط قدم میزنم کمی گشاد میشه برام ولی ی حس بزرگ گونه تو من بوجود آورده بابام از دور میگه حاج خانم چقد شبیه پری شدی نمیدونم متلک بود شوخی بود یا چی فقط فکرمو مشغول کرد ...
شاید از نظر ظاهر و قیافه نگاتیو سوم مامانم باشم ولی ن ب اون صبوری من هیچ وقت مث اون نبودم نیستم نمیشم راستیتش دوستم ندارم ک باشم بعضی خصلتا هستن تو تمام مامانای دنیا یکیه من نمیخام مامانی مظلوم باشم مادری ک تمام دنیاش خلاصه شده تو چهار دیواری خونه اش و آدماش مادری ک جونشو جوونیشو آرزوهاشو ب پای عشقش گذاشت کسی ک توقعی نداشته با اینکه بیشتر از همه میفهمه با اینکه شایسته گیش از خیلیا زیادتره مادری ک مطئنم بهشت زیر پاشه مادری ک ب شوخی میگم ما بجای مامان دوتا بابا داریم :) من نمیخام اندازه این مادر مهربون باشم ......
+ دیشب جو گیر شدم کل حیاطو آب پاشیدم فقط لامپا یکی یکی ترکیدن صداشون خوب بود ولی همه جا تاریک شد ...
شاید از نظر ظاهر و قیافه نگاتیو سوم مامانم باشم ولی ن ب اون صبوری من هیچ وقت مث اون نبودم نیستم نمیشم راستیتش دوستم ندارم ک باشم بعضی خصلتا هستن تو تمام مامانای دنیا یکیه من نمیخام مامانی مظلوم باشم مادری ک تمام دنیاش خلاصه شده تو چهار دیواری خونه اش و آدماش مادری ک جونشو جوونیشو آرزوهاشو ب پای عشقش گذاشت کسی ک توقعی نداشته با اینکه بیشتر از همه میفهمه با اینکه شایسته گیش از خیلیا زیادتره مادری ک مطئنم بهشت زیر پاشه مادری ک ب شوخی میگم ما بجای مامان دوتا بابا داریم :) من نمیخام اندازه این مادر مهربون باشم ......
+ دیشب جو گیر شدم کل حیاطو آب پاشیدم فقط لامپا یکی یکی ترکیدن صداشون خوب بود ولی همه جا تاریک شد ...
۹۵/۰۴/۱۱
ایشالا همیشه سایه شون همراه با سلامتی و سربلندی بالای سرت باشه.
+ لامپا! تصور اون صحنه حسابی باعث شد بخندم :)