آزمایشی توسط سمیرزکی و جان پال رومایا از دانشگاه کولگ لندن انجام شد و نتیجه تحقیقات این محققان در مجله معتبر"public library of science" چاپ شد:
در این
آزمایش به 17 نفر از زنان و مردان عکس هایی از عشاق سابق، همکاران و رقبا،
آشنایان و حتی برخی چهره های سیاسی و اجتماعی نشان داده شد. زمانی که چهره
دشمنان به نمایش درمی آمد، محققان از MRI برای پیدا کردن الگوی متمایزی در
مغز استفاده می کردند.پروفسور زکی و رومایا این الگو را «مدار نفرت»
نامیدند. همچنین فعالیت هایی از «مدار نفرت» در همان بخشی از مغز که پیشتر
«مدار عشق» در آنجا یافت شده بود، شناسایی شد. زکی در این رابطه عنوان کرد:
«تقریباً همان فعل و انفعالاتی که در آزمایش های مربوط به عشق و علاقه به
آنها دست یافتیم، در مورد نفرت نیز صدق می کرد. من تا حدودی شگفت زده شدم
که چطور عشق می تواند تغییر شکل دهد و به نفرت تبدیل شود.»
دوشنبه حس نقاشی کشیدن ب سرم زده بود نه دفتر داشتم نه مدادرنگی برا تهیه کردنشون ی
سر رفتم بیرون یهو با خودم گفتم الان ک بیرونم واسه روز پدر هم ی کادویی بخرم دوساعت بیشتر گشتم
چیزی ک ب دلم بشینه پیدا نکردم برا فرار از بی حوصلگی از مسیر همیشگی نیومدم و از ی خیابون ک کمی
راهمو دورتر میکرد خواستم برگردم وسط راه ی مغازه بسته برام جلب توجه کرد ی مغازه خوشنویس ب اسم
"نگارستان" ب شماره رو شیشه اش زنگ زدم واسه فرداش قرار گذاشتم بعدش ب آبجیم سپردم از بابام
بپرسه کدوم شعر خودشو بیشتر دوس داره ک اونم پرسید و متن شعرو از بابا گرفتیم دادم با خط شکسته
خوشنویسش کردن .....
بابام اینقدی خوشش اومد و ذوق کرد ک نگو الهی دخترش قربونش بره :)
http://uupload.ir/files/ssma_img_20160421_140127.jpgبعضیا زیادی اعتماد ب سقف ان عزیز من قرار نیس همیشه همه چیز طبق دوس داشتن تو باشه
یاد بگیر ک نمیشه غرور هر کسی رو شکوند و هر وقت اراده کرد بخشیده شد و همه چیز فراموش شه ........
آرزوهای شب لیله الرغائب: +من -مهسا
+آرامش ... عاقبت بخیری ... یاد خدا ...
-پنج تا از آرزوهام تحقق بیابن
:
:
:
پریسا: تعادل (عقل و احساس)
نسیم: شیطون احساسات و فوران خاموش نشدنی
پری: متناسب با فصل :) ---> متعادل اما متعصب و مغرور روی شخصیت
نتیجه هم اندیشی هرسه گزینه ----< سه انسان با سه دنیای متفاوت >----
خدا معنی واقعی زندگی ....
من خود شیفته نیستم فقط بخاطر اینکه رضایت نسبی از خودم دارم خوشحالم ...
تحمل تلخی واقعیت سخت تر از لذت بردن از شیرینی رویاست .....
هر چقدر خوشبینی معقول بیشتر نتیجه مطلوبتر ..
..
پریروز صبح که بیدار شدم از همون لحظه اول حس کسلی و درد تو تنم کردم دوتا مسکن خوردم دو ساعتی تحمل کردم حالم بهتر که نشد بدترم شد بابام اومد حالمو دید دوتا مسکنم اون داد ی ساعت بعد افت فشار و حالت تهوع و تب ولرز و سردی بدن امانمو برید همه هول شدن زودی بردنم کلینیک نزدیکمون بیشتر از حال بدم تداخل دارویی حالمو بدتر کرده بود بعد آمپول و سرم یکم بهتر شدم خانم پرستاره که با آبجیم حرف میزده متوجه شده من دانشجوی مهندسی پزشکیم رو تخت بودم که دیدم خانمه با دستگاه نوارقلب تو دستش اومد پیشم یکم مضطرب شدم بعدش دیدم آقای دکترم اومدن گفت یه نگاه به این بنداز ببین میشه درستش کرد منم که تا حالا عملا از این کارا نکردم یکم استرس داشتم ولی خب یکم که باهاش وررفتم ی چیزایی دست گیرم شد یه بار رو آبجیم تست کردم ی بار رو خودم آخر سر که رو آقای دکتر تستش میکردم بعد صرف 45 مین زمان تونستم درستش کنم ازم تشکر کردن دکتر هم کلی خندوندمون میگفتن ای خدا بیمار هم ک واسه آدم میفرستی اینطوری بیمار باصرفه ای باشه :)