اینم از دوستمون
منو مهدیه و نفر سوم دقیق یادم نیس شبنم بود یا نصیبه، به قصد بستنی رفتیم بیرون بعد از کافی شاپ مهدیه گفت: دلم میخاد یکم شلوغ بازی درآریم سرب سر یکی بزاریم، تازه عصر بود و وقت کافی بیرون بودن داشتیم میرفتیم مغازه لوازم آرایشی یا ادکلن فروشیا مهدیه خیلی ریلکس از مغازه داره میپرسید: ببخشید ادکلن میکاییل اسمنتون دارین؟؟ منم چون میترسیدم لو بریم داخل مغازه نمیشدم بیرون مثلا ویترینو نگا میکردم. بنده خدا مغازه دارا میگفتن حتی اسمش هم نشنیدیم و مهدیه همچنان ریلکس میگفت: به شکل لوزیه تولید امریکاست رنگ ظرفشم آبیه قیمتشم 190 تومن و تعریف میکرد که یکی از آشناهامون تو سفرش به خارج واسم آورده الانم من تو تهران الکی اسم یه شخصی میگفت ک مثلا کمپانی چی چی داره از اون میگیریم و الان طرف فرانسه اس، آقا تو هر مغازه یه تکه کاغذ میگرفت الکی اسم ادکلنشو مینوشت که اینا از شرکتای وارد کننده بپرسن و پیداش کنن خلاصه دوتا مغازه تو دوتا پاساژ متفاوت میشناختم که فروشنده هاشون خیلی ادعاشون میشد، گفتم بریم اونجا ولی من بازم تو نمیام، گفتن باشه اولی که رفتیم تابلو فهمید سرکاریه و گفت همچین چیزی وجود خارجی نداره یا یکی تو رو سرکارت گذاشته قسم خدا هم بخوری باور نمیکنم این ادکلنو داری یا تو منو سرکار گذاشتی و اما فروشنده دومی از رو نرفت و گفت: آهان بله خانوم داشتم تمومش کردم اون ادکلن خاصه فقط واسه مشتریای خاص میاریم اسمشو بنویسید یادم بمونه بگم برا شمام بیارن ................