زندگی گر هزار باره بود بار دیگر او بار دیگر او
سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ب.ظ
اولش فقط فکره، توهمه
کم کم سمج میشم
تمام و کمال برا خودم میخوامش
بهش نزدیک میشم، نزدیک و نزدیک تر
باهاش حرف میزنم، با هم حرف میزنیم
مثل دوتا دوست
رُک، شاد و لوس
آره خودم رو براش لوس میکنم
راستش خیلی لوسم
ولی
دست خودم نیست
نمیگه: از قدت خجالت بکِش
بغلم میکنه، لوسم میکنه
به حرفام گوش میده
یادش میارم، یادم میاره
خیلی چیزا رو، خیلی حرفا رو، خیلی کارا رو
هزار باره بهش میگم: عاشقتم
از ته دل میگم
یه عالمه ماچش میکنم
ماچ هایی به زلالی ماچ های بچگی
دلشو نمیزنم، تموم نمیشم براش
تموم نمیشه برام
خدا رو میگم، یه بی نهایتِ دوست داشتنی
بدون رنگ، بدون بو
وجود مطلق
(از پیش نویس ها)
۹۷/۰۳/۲۹