انگار منتظر بوده به وقتش بطلبه
سه شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۲ ب.ظ
هیچ وقت در قید و بند توضیح دادن و توجیه اعتقاداتم نبودم و همچین قصدی هم ندارم، ولی میدونم بد نیستم یعنی میدونم خوبم. چون خدا دوستم داره، چون صدامو میشنوه، چون نصف شب یهویی میشینیم با هم حرف میزنیم، همیشه برام وقت داره، حتی اگه من خودمو زده باشم به بیراهه. درسته چادرمو وقتی میرسم به باب الجواد از کیفم درمیارم تازه شروع کنم به سر کردن، درسته بلند بلند خندیدن از سرم نمیافته. با همین فراز و فرود با همین سراشیبی و سربالایی های رفتاری مواظب دلمم که خالص باشه، هواش پُر باشه از مهربانی. وقتی روی کاشی های حرم که گاه داغ و گاه یخ هستن قدم برمیداشتم با همین دل کوچولو و مهربونم به یاد همه اتون بودم.
۹۷/۰۶/۲۷