"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

وقتی متوجه شدم منظورش برپا کردن چالش نبوده، ازش خواستم برا اینکه پیشنهادش تبدیل به پست شه باید کمکم کنه. شروع کرد به نوشتن: به نام خدا.. یکی بود بقیه هم بودند، ولی برای من اول خدا بود.. بعد همون یه نفر. گذشتیم و اومدیم به زمان حال، خدا هست، اون یه نفر هست، منم هستم، بقیه هم هستن.. ولی در نظر من بقیه نیستن. تازه یه فرشته مهربونم هست، پس جای نگرانی نیست و ...

کسی که پیشنهاد این پست رو داده هر روزش با دغدغه سلامتی آدمها شب میشه. چقدر برام جذاب بود تفاوت دنیای لحن جدی عنوان و لحن لطیف بیان روزهایی که هرچند سخت ولی باامید سپری میکنه.

اینروزهام عجیب با خستگی عجین شده، خستگی کارهای نکرده، خستگی ندیدن زیباییها و خستگی نچشیدن لذت ها. همچنان میخندم، کتاب میخونم، آسمون رو نگاه میکنم، حرف میزنم و حرف میزنم و گم میشم تو حرفام. عمیقتر نگاه میکنم، زُل میزنم به تصویر لبخندها. چقدر خوبه دنیای کارتونها، همگام شدن با گِرو و همزادپنداری با لوسی، دیدن لوک خوش شانس و دالتون ها. فروردینمون اینگونه به نیمه راه رسیده.

نامه "آقای جانان" در پست قبل.

کمی بدون تعارف با پری

 

 

موافقين ۸ مخالفين ۰ ۹۹/۰۱/۱۶

نظرات  (۹)

چه مصاحبه قشنگی بود پری عزیزممم:)))

پاسخ:
مهدیس جان ^___^ چه خوب که برگشتی. :)

یعنی نامه قبلی رو تو ننوشته بودی؟

گیج شدم که 

پاسخ:
نامه قبلی رو خودم نوشتم. بری پست قبل رو ببینی آقای جانان یه نامه بلندبالا نوشتم منظورم به اونه. :)
عزیزم.🙈 تقصیر منه.

از اون پست آقاگل که در مورد نوشتن نامه بود برگشتم و متاسفانه هنوز نامه رو ننوشتم :دی 

ولی خب باعث شدن برگردم دوباره:)))

پاسخ:
دیدم کامنتت رو پای پست آقاگل :)
خوب کاری کردی برگشتی.
نامه رو هم بنویس لطفا. :)

عزیزم مصاحبشووو*_*

پاسخ:
حُبی جان ^__*

تعطیلات جذابی که نبوده...

کاری نکردیم جز کتاب‌خوندن و فیلم‌دیدن و ساز تمرین‌کردن و کارهای روزمره مثل تمیزکردن اتاق و... 

فروردینمون که همین‌جوری گذشت... می‌ترسم اردیبهشت برسه و نتونم تو کوچه‌های غرق بهارنارنج قدم بزنم...

پاسخ:
هووم..
با شیدا دوست باش. :)
خوبه باز، امیدوارم زیاد سخت نگذره.
واقعا ترسناکه، بلاتکلیفی خیلی بدیه.!

سلام و درود پری عزیز 

 

 تصحیح و پوزش نامه :

پوزش میخام از کوتاهی برای ذکر منبع ـ فراموش کردم (امون از پیری) 

این ترجمه از دوست عزیزم بهروز صفدری ست و نامه متعلق ب  (فِردی گومز) از نشریه ی  ACONTRETEMPS  هست و وقتی خوندمش چون نامه ی خیلی خوبی با ترجمه ی بسیار روانی بود (البته بعقیده ی من) اینجا کپی کردم برات ک خودت بخونیش !

 

پاسخ:
سلام جناب جانان عزیز :)

مرسی برا ارسال منبع. چشم همین پیامتون رو زیر کامنت پست قبلتون کپی میکنم.😊
ممنون :)

مصاحبههه رو😍😍😍

پاسخ:
دلارام جانم. ^__^

پری تو آذری بودی یا ترک؟ ^_^

پاسخ:
نیلی به چالش میکشیا :)
تفاوت هاشون رو شباهنگ گفته بود حضور ذهن ندارم.
والا سرچ کن زبان آذربایجان شرقی :))

نه بابا من فقط خواستم اگه آذری هسی بت بگم قاداسی :)

تازه یاد گرفتمش. :)

پاسخ:
ای جون دلم که ^___^
پس آذری ام :))
اینقدر دوست دارم "قاداسی" رو خیلی بااحساسه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">