فامیل دور دور
مادر شوهر دخترعموم اهل شیرازه خیلی سالها پیش شهر ما عروس اومده بوده تازه عروس بوده خونه دلش میگیره آماده میشه و میره خرید داخل ی مغازه ای میشه و داستان رو کلید میزنه :)
بعضی اصطلاحات تو زبان ترکی هستن ک معادل فارسیشون با معنی جز ب جز کلمات یکی نیس مثل جمله "ن وار ن یوخ" اگه کلمه ب کلمه معنی کنیم میشه چی هست چی نیست یا چی دارین چی ندارین ولی در زبان عامیانه ب معنی احوال پرسی کاربرد داره یعنی "احوال شما چ خبرا"
این زهرا خانوم میره سلام میده بعد رو ب مرده میگه "ن وار ن یوخ"
مرد مغازه دار بعد جواب سلام میگه : ساغول باجی (سلامت باشی خواهر)
+ آقا دییرم ن وار ن یوخ ( آقا میگم ... )
- ممنون روزگار گئچیردیروغ ( ممنون روزگار میگذرونیم )
+ ( اینبار عصبانی ) آقا ن وار ن یوخ
- الله بالاساخلاسین هئش نه ( خدا بچه هاتو حفظ کنه هیچی )
+ ( کفششو در میاره ) مردک نفهم دییرم ن وار ن یوخ
- طفلی مغازه داره فک میکنه دیوونه اس میگه برو خدا روزیتو جای دیگه بده
زهرا خانوم حرصش درمیاد میزنه زیر گریه بعد میگه آقا من اومدم خرید میخاستم بدونم چی دارین چی ندارین ؟
آخه یکی نبوده ب این بگه تو ک هنوز یاد نگرفتی حتی دست و پا شکسته ترکی حرف بزنی مگه مجبوری مگه زورت کردن ؟؟ هنوزم ک هنوزه در تلاشه با این ک از بین بیست حرفش چهار تا شو ب زور متوجه میشیم دست بردار نیست ک همچنان ترکی حرف میزنه :)
مگه مغازه داره فارسی بلد نبوده که اصرار داشته!