"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.
8آبان 1403 چند ماه مانده به تجربه 30 سالگی.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

بعضی وقت ها، صحنه های خاصی از زندگی، بعضی لحظات ، بعضی کارها و برخی حرکات ، به اندازه ای در ذهن تکرار و آشنا نمایان میکنند که گویا قبلا رخ داده و تجربه شده اند . نمیدانم اسمش توهم است ، خیال یا هر چیز دیگر ......

یه پاییز زردو زمستونه سردو

یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو 

غم جمعه عصرو غریبیه حصرو 

یه دنیا سوالو ته سینم گذاشتی

...............

یه غبار یخی یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد

یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد، دیگه گریه نکرد، فقط حوصله کرد

..............

تو رو از دور دلم دید اما 

نمیدونست چه سرابی دیده

منه دیوونه چه میدونستم

زندگی برام چه خوابی دیده

..............

گفته بودی بی تو می میرم ولی این بار، نه

گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار، نه

هر چه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست 

خو نمیگیرم به این تکرار طوطیوار، نه

۵ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۲۶ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۸

پیم داده: یه چیزی هم رو برف بنویس من بزارم پروفایلم

+ عزیز برف اینجا اومده , شما که کرج هستی

- بنویس تو

+ (تو دلم: لوس) قول نمیدم .

..............

پیم داده: مبارکه .. خیلی قشنگ زحمت میکشیا ولی آخرش هیچی است.

- تو چرا اینقد منفی نگری ؟؟ 

+ دیدم که میگم . از دوستام مثل تو فعال بودن الان بیکارن

- میدونم و میفهمم که احتمالا یک ماه بعد که فارغ التحصیل میشم , دغدغه کلافه کننده پیدا کردن شغل داشته باشم ولی دلیل نمیشه منفعل باشم و بیخیال تجربه هایی که الان میتونم کسبشون کنم باشم.

+ شکلک خنده هایی در حد مسخره کردن

- :)

..................

نامه ای به یک فضول : من که برای گوشیم رمز یا الگو نمیدم ، به این معنا نیست که استفاده از آن برای عموم آزاد است ، عکسا رو چک میکنی هیچ با تلگرام چی کار داری ؟؟ حالا چرا از رو نمیری و میگی : اه چرا هیچی اینجا پیدا نمیشه :(

:)

۵ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۲۵ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۴

یکی از موارد تکنولوژی و فضای مجازی که هیچ وقت امتحانش نکرده بودم ، اینستاگرام بود . در اثر یک جوگیری، چند روزی است اونم نصب کردم ، اصلا قصدم از نصب اینستا فالو کردن دوستای دانشگاه و دوستایی که با تلگرام و تماس هر لحظه در ارتباطیم نبود ، امروز تصمیم گرفتم بیخیال شم و حذف ....  ولی دست نگه داشتم .

اینروزا بی دلیل وقت ندارم ، میترسم از وقتی که سرم بیش از حد خلوت باشه ، من از بیکاری و خلوت متنفرم ، مگر خلوت بعد از یک زمان شلوغ ...

۷ نظر موافقين ۶ مخالفين ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۲۲:۱۰

دلتنگی های یهویی و به گمان من بی دلیل و مبهم ، تا ته مغز استخوان آدم نفوذ میکنه و دل و ذهن را درگیر ....

اینروزا دلشوره دارم ، برا آینده ، برا خیلی چیزا که شاید مهم نباشه ...

* هم اکنون نیازمند انتقادهای سازنده هستم ، چه تو دنیای ورای وبلاگ که به صورت رو در رو درارتباطیم ، چه تو دنیای نت که با پست و کامنت :)

- در حد و قوراه خودم اعتقادات قوی دارم ، همیشه هم سعی میکنم به علایق همه احترام بزارم ولی در مواقع خاص شدیدا به این بیت معتقدم: کعبه و سنگ بهانه است ره گم نشود ...... "بی ربط نوشت" 

+ جای همگی خالی .... پریشب برنامه پرسش و پاسخ و زیباییش با هنرنمایی گروه موسیقی سنتی متشکل از بچه های دانشگاه و گروه دو نفره رپ بچه ها و امروز یادواره شهدای گمنام ..


۵ نظر موافقين ۴ مخالفين ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۶:۱۶

وقتهای تنهایی من هیجان انگیز یا خاص نیست , شب ها که مسلما تنها نیستم حتی یک شب مگر اینکه خوابگاه باشم در اینصورت هم ترجیح میدهم موقع خواب یکی رو بیارم اتاقم ....

تنهایی هام بیشتر به فکر کردن و آهنگ گوش دادن میگذرد , شاید تلویزیونی هم روشن کنم و کانالی جا به جا , لباس پوشیدنم مناسبتر از همیشه میشود در حدی که ست ورزشی با ساق بلند است بعضا , قلم و دفتر و خط خطی کردنش هم در دل تنهایی آرامش دهنده است , تنها زمانی که به آشپزی علاقه مند میشوم همان موقع تنهایی است , برای خودم قهوه درست میکنم , قرآن میخوانم آن هم با معنی فارسی , اوصولا آرامترین من صبورترین من زمان تنهایی خودش را نشان میدهد ...

و اما تنها نبودن هایم :

نتیجه را اول میگویم و بعد برمیگردم به آغاز : فقط دیوار راست را بالا نمیرم , آن هم شاید بخاطر ترس از ارتفاع باشد :)

تقریبا بی پروا و صریح میشم , به قول خانواده وقتی صدام تو خونه نپیچه انگار که همه چیزی کم دارند ولی امان از بودنم , در هر صورت اذیت میکنم چه بودنم چه نبودم , قابل پیش بینی نیستم بعضی وقتا حتی برای خودم ...

حوصله توضیح بیشتر ندارم :)

فقط ختم کلام : زندگی بدون "من" بی معنی است :) -----> میتونید جدی بگیرید :)


۹ نظر موافقين ۶ مخالفين ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۶

دلم برا کامنت گذاشتن تنگ شده :)

چن روزی بود پست های دوستان رو اسکرین شات میکردم ، وقتی حالم خوب بود میخواندم،  به این نتیجه رسیدم فقط خواندن لذت کمتری داره ، وقتی نظر میزارم و در تعامل هستم خیلی بهتره .... تصمیم دارم فردا روز کامنت گذاری طوفانی داشته باشم ..

+ مد شده کانال ناامیدی و حتی تا مرز خودکشی راه میاندازن،  شکر که دمده ام و تو کانال های امیدواری و نشاط و انرژی مثبت عضو هستم ...

* پیشنهاد اجرای برنامه ای برای سالروز عقد حضرت محمد (ص ) و حضرت خدیجه (س ) از طرف فرمانداری برام داده شده ... 

۹ نظر موافقين ۷ مخالفين ۰ ۱۷ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۰

چون خونه تبریز هیچ کس نبود ، اجازه صبح رفتن و شب برگشتن از جانب بابا صادر شد :)

اول صبحم را با کادویی که بابای مهدیه از کربلا برام خریده بود شروع کردم ، کادو من یک "مونوپد" بود.

الوعده وفا ، ساعت 13 رسیدیم دانشگاه ، شکلات خریده بودم برا افتتاحیه نمایشگاه ، از بس هول بودم همراه چادرم مونده بود روی صندلی عقب ماشین که موقع برگشت متوجه اش شدیم :) لطفا به عقل من و دوستم شک نکنید :)

رفتیم داخل نمایشگاه واقعا طراحی جالبی داشت ، با چشم دنبال یک عدد انسان دوربین به دست میگشتم،  که همزمان موفق به شناخت هم شدیم ، که منجر به تجربه هیجان دیدن یک دوست وبلاگی شد.

نمایشگاه خیریه "اتاق آسمان" خیلی خیلی حس و فضای خوبی داشت ، طوری که هنوز هم لذت و آرامشش همراه من هست. ..

رنگی کردن دستا و ثبت شون روی دیواری به نگاه من دیوار مهربانی ، دلنوشته ، عروسکا ، پاستیلا، اسمارتیز ، عکسای خوب خوب و از همه مهمتر نقاشی کودکان مبتلا به سرطان ، همه و همه برام یک تجربه جدید و جذاب و صدالبته به یادماندنی رو رقم زد که همش رو مدیون دوست محترم وبلاگی هستم .......

ارزش کار دوستان واقعا وصف شدنی نیست ، اینجور کارها برای اهلش خستگی ندارد ، پس بجای خسته نباشید میگویم : پاینده باشید ..

۶ نظر موافقين ۵ مخالفين ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۲۰:۵۴

ساعت: 12:45 .. من .. کلاس اندیشه 2 

کلاس عمومی که استادش به دل نشینه ،  تحمل کردنش سخت است . از نتایج چنین کلاسی عبارتند از : پست گذاشتن برا وبلاگ .. بازی نقطه نقطه .. بازی قطار گوشی .. سلفی گرفتن .. 

یاد ترمای پیش بخیر ، یاد دکتر "ن" بخیر ، وقتایی که کلاس نداشتم ،مهمان میبردن کلاسشان ، زمان تا حدی خوب و شیرین میگذشت که فقط یک آن متوجه میشدیم وقت کلاس تمام شده ...

۷ نظر موافقين ۴ مخالفين ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۲:۵۳

اطرافیان (اعم از دوست , آشنا , عزیز کرده و همه) = 100

تصمیم میگیری اونی باشی که باید = 10 - 100

پایه غیبت کنسل = 10 - 90

قضاوت تعطیل = 10 - 80

زبان دروغ لال = 10 - 70

کینه حذف = 10 - 60

و

.

.

.

.

نتیجه : وقتی که به آرامش رسیدی , اونچه که برات مونده گلجینه :)

آرامش آرامش آرامش .... خدا همراهته , دلت قرصه , خوشبختی , زندگی تکرار نیست ....




۱۴ نظر موافقين ۸ مخالفين ۰ ۱۱ آذر ۹۵ ، ۲۰:۵۲