وقتی بود که پیامی از پدرم دریافت کردم، نوشته بود: 9000000 ریختم کارتت.
بعدا که به پدرجان میگم: چرا با روح و روان دخترت بازی میکنی؟؟ میگه: عزیزم تو هنوز یاد نگرفتی که واحد پول کشورمون ریال هست.
وقتی بود که پیامی از پدرم دریافت کردم، نوشته بود: 9000000 ریختم کارتت.
بعدا که به پدرجان میگم: چرا با روح و روان دخترت بازی میکنی؟؟ میگه: عزیزم تو هنوز یاد نگرفتی که واحد پول کشورمون ریال هست.
حافظه خوبی دارم, همه لحظاتِ ناب زندگیم از کودکی تا الان با تمام حسای خوب و بدش, شیرین و تلخ و ملسش یادمه و مثل همه دخترا احساساتی ام, فقط بلد نیستم حس هام رو جار بزنم. اونایی که پیششون احساساتم راحت بیان میشه همونایی ان که تونستن منو بفهمن ...
دیشب به حرف خواهرم فکر میکردم که میگفت: تو چرا احساسات فعالی نداره, مثال هم میزد که تو فلان شرایط حتی بغض نکردی یا چرا با یادآوری فلان چیز شادیت مشهود نبود :)
من به یک جمله حساسیت دارم و نمیتونم قبولش کنم اونم اینه :
"من تو رو مثل داداشم یا خواهرم دوست دارم ."
ولی در مقایل
شدیدا به این معتقدم که همیشه هستن کسایی که "دوستشون" داریم، خیلی هم برامون عزیزان ولی هیچ وقت حتی فکرش هم نمیکنیم که این دوست داشتن (نه دوستی) منجر به امری به اسم ازدواج شه, نه اینکه ممنوعه باشه یا شرایط اوکی نباشه نه, منظورم اینه که پشت این دوست داشتن، اصلا چنین حسی نیست. یعنی میشه این حس درک شه؟؟ البته بنظرم این حس دوست داشتن نباید طوری بیان شه که منجر به سوءتفاهم و رشد احساسات بی پایه در کسی بشه. در کل یک چیز پیچیده ای میشه :)
+ نزدیکِ عیده و ایام فاطمیه هم تموم میشه، همه زدن تو خط عروسی و عشق و عاشقی :))) ولی انصافا برا من فقط یه پست .
* عنوان: کانال CafeGram
--------------------------------------------------------------------------------------
از جمله نتایج جایگاه مقدس داشتن در نگاه بچه ها :
1. جنگ بین محمد و امیر (فسقلی های من ) .
2. کلافه شدن .
3. ثبت شدن جایِ دندان های تیز و کوچولو رو دست و بازو بعنوان یادگاری.
4. دور شدن از دنیای آدم بزرگا .
5. تشدید لوس بودن .
و
.
.
.
عنوان: ترانه "دنیای من" . با دست کاری البته :)
وبلاگ حریر جان متوجه چالش زبان مادری شدم , علاقه مند شدم منم شرکت کنم. در گشت و گذارهام تو بیان پست آقای "من مجازی" رو دیدم , از آنجایی که زبان و حتی لهجه امون یکیه , همون پست ایشون رو مینویسم و میخونم فقط چند کلمه که لحن مردونه داشتن جابه جا شدن همین :)
از شانس من صدای ماشین های تو خیابون دو برابر شده , موتوری های عزیز در حال تردد از نوع مداوم ان , آمبولانس و ماشین آتش نشانی و طیاره و قناری و بلبل و مرغ و خروس های اکرم خانم و خود آقا ولی سر کوچه هم منت گذاشتن سر بنده و منو مورد الطاف خود قرار داده و هر کس به نحوی آهنگی از خود پلی کرده ان. یعنی عجله ای و هول هولکی یه چیزی ضبط کردم , ببخشید :) انگار واجب بود بخونمااا الله اکبر.
یعنی یک شب گازقطع شه سرما میکشه آدمو ...
امسال مانتوهای پائیزه و بارانی آکبند و بدون استفاده موندن ، خب لای شش ماه زمستون هرازگاهی پاییز میدیدیم .
خدا کنه این بدو بدوهام اونم تو این هوا نتیجه بده .