بخدا به پیر به پیغمبر بوی گند میدی، باید چهره عبوس کنیم و عق بزنیم تا بفهمی نفهم، شاید خونواده ات دماغشون پر شده از عطر متعفنت دلیل نمیشه که برا کل اجتماع عادی شده باشه. نمیمری، کمردرد نمیگیری بیرون اومدنی به اون دهان و دندان صاحاب مرده ات یه مسواک بزن، به اون تن لشت هم یه آب بزنی ثواب داره مرسی اه.
نه شاعرم که در وصفش شعر بسرایم، نه نقاشم که نقشش بکشم، نه عکاسم که تصویرش ثبت کنم. منِ بی هنر فقط میتوانم نگاهش کنم و غرق در رویا شوم.
امیدوارم آسمانِ فردا باهات دوست باشه لیلی.
شاید پشت پارک، مدرسه یا مهدکودکی هست که فوج فوج دختربچه از داخل پارک خود را به خیابان میرساندند، بعضی ها با مادرشان و بعضی ها تنها یا دست در دست یکدیگر. دخترک مثل همیشه عاشقانه با چشم دنبال بچه ای میگشت که یادآور کودکی خودش باشد، از همان فاصله دور میتوانست عاشق دخترکوچولویی شود که در یک حرکت مقنعه سفیدش را از روی سرش کَند، موهای خرماییش دل آدم را به رعشه درمیاورد، آرام آرام دکمه های مانتوی صورتی رنگش باز میشدند لابد زیر مانتو لباس گرمی پوشیده بود، چون اکثر دوستاش سویشرت به تن داشتند، نزدیکتر که شد چشم های تیله دخترک محو تماشای قهوه ایه دوست داشتنی چشم های همزاد کوچکش شد.
هر سال شب تولد بابا به داداش ها با این مضمون پیام میدم: فردا تولد باباست، یادت نره تبریک بگی.
# مثل امشبمون.
الان بیرونم، تا برسم خونه استرس خواهم کشید.
پ.ن: 18:38 دم در خونه، نون هم خریدم.
بعد از چند روز خستگی خیلی چسبید، حتی به قرمز شدن نوک دماغ هم میارزید. دستات رو بچپونی تو جیب بارانی و خیابون رو در حد دویدن قدم بزنی و هی حواست باشه که کفشت رو آسفالت و موازییک های کنار خیابون سر نخوره.
+ بودن پریسا هم شد تکمیل کننده حس های خوبم.
بهش میگم:
من: نمیدونستم اینقدر دوستت دارم.
او: خلایق هر چه لایق، متاسفم برات یعنی ته دوست داشتنت منم؟؟ خیلی کج سلیقه ای.
جاده اهر-تبریز
امروز بشدت خسته شدم، از اون خستگی های دوست داشتنی. تو این فکر بودم که یا خدا کی حوصله داره کلی لباس اتو کنه، کی حوصله داره فردا پاشه بره دانشگاه. یهو استاد جان زنگ زد.
ایشان: پری جان دخترم، برا پنجشنبه متن هات رو آماده کردی؟؟ چهارشنبه میبینمت.
من: فردا نیام یعنی؟؟ دو آذر چهارشنبه نیست؟؟
ایشان: بگو ببینم خبریه؟؟ حواست نیستااا [میخندد، بلند میخندد]
+ صبح هم برا یه چیزی تاریخ میزدم، نوشتم: 96/9/29
+ عصر هم بجای اسم یه بنده خدایی، اسم یه بلاگر رو گفتم.
++ وغیره ها رو هم نمیگم بلکه یکم حفظ آبرو شه.