"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

چرا جنگ؟؟

جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ب.ظ

چهارم ابتدایی بودم خانوم معلممون گفته بود کاردستی درست کنیم تا شب اینقدی بازی و شیطنت کردم ک ب کل یادم رفت تا اینکه فاطمه زنگ زد خونه امون و گفت ی کاردستی خوشگل درست کرده و حتما واسه موزه کاردستی مدرسه انتخاب میشه یکم فک کردم چی درست کنم هیچی ب ذهنم نرسید کم کم قصد بیخیال شدن داشتم ک چشام کشیده شد ب سمت تلویزیون بابام اخبار نگاه میکرد و تصویر جنگ و خون نشون میداد چیزی ک از بچگی ازش متنفرم حتی تو خواب هم راحتم نمیذاره یک خواب همیشگی ک یک سرباز وحشی با اسلحه اش و با همراهی خنده های چندش آورش تا سرحد مرگ ب پهلوم فشار میاره و من اینقد خودمو سفت نگه میدارم تا قطره اشکی از چشام سرریز نشه و بالاخره با ترس و صدای جیغ خاموشم از خواب میپرم ...

نمیدانستم   دقیقا دنبال چی میگردم فقط هر چیزی ک ربطی ب این وحشی گری داشت برام جلب توجه میکرد روزنامه های باطله, هفته نامه ها و کتابچه هایی ک هنوز هم نمیدانم چرا پدرم آنها را نگه میداشت و هنوز هم تعدادی رو دارد هر تصویری ک بویی از خشونت و جنگ داشت رو بریدم و حالا من مانده بودم با ی عالمه عکس جنگ ک دور تا دور اتاق رو پر کره بود دیگه برام مهم نبود کاردستیم تو موزه مدرسه باشه فقط میخواستم بفهمم چرا میخواستم یکی قانع ام کنه دنبال سوالای بی جوابم بودم با قیچی افتادم ب جان مقواها تونستم یک جعبه مکعبی کوچک درست کنم وسط یک ضلع مکعب رو بریدم انگار ک پنجره ای باز براش برش داده باشم عکسها رو بهم چسباندم شکل یک طومار شد قدیما برا جلو و عقب بردن فیلم نوار ویدئو ی چیزی بود اسمش یادم نیس روزنه ای در مقوا ایجاد کردم و آن را داخل جعبه فرو بردم و دو تیکه چوب ب سرش وصل کردم طومار رو روی همون چوبها حلقه کردم وقتی فرش میدادم عکسا یکی یکی نشون داده میشد در واقع یک تلویزیون کوچک مقوایی بود اما آخرین تصویر یک نوشته با خط بچگانه خودم روی یک برگه سفید بود: چرا جنگ ؟؟

کاردستی ام رو موزه مدرسه نذاشتن جواب خاصی هم بهم ندادن یکی دو هفته بعد همون جعبه مقوایی ام رو دست مردی دیدم ک میگفتن از اداره منطقه آمده سر صف ازم تقدیر شد و منم نمیدانستم ماجرا چیه فقط فهمیدم معلممون کاردستیم رو گذاشته بودتش مسابقه و همون جعبه و سوال بی جوابم اول شده بود بردنم دفتر مدیر یکم سوالای مسخره ازم پرسیدن و چند تا سوال هم من پرسیدم ک بی جواب ماند اون روز دلیل اول شدنم رو نفهمیدم ولی الان میدانم چرا ؟؟

چون جنگ اینقد موضوع سخت و پیچیده و بی دلیلیه ک خود آدم بزرگا هم دلیل سوال ساده منو نمیدونن ...

جنگ فلسطین و اسرائیل ک طول عمرش از زمان ازدواج مادربزرگ پدربزرگ من ک هر دو چندین ساله این دنیا رو بدرود گفتن بیشتر است چقدر ارزش دارد؟ اصن سر چ چیز است؟ ینی این همه کشتار و خون و هزینه واقعا ارزش دارد؟؟

هشت سال ما مجبور ب جنگ شدیم چی شد؟ اصلا چرا باید میشد؟ جز تلفات و شرایط نامطلوب و ضعف اقتصادی چ چیزی بر هر دو طرف ب ارمغان آورد؟؟

افغان ها .. ترکیه .. سوریه .. فرانسه .. کشمیر .. هند و ... جنوب شمال شرق غرب واقعا ک چی ؟؟ چرا ؟؟ دنیا داره از هم میپاشه و هیچ کس حاضر نیست عاقلانه فک کنه هیچ دلیل قانع کننده ای نمیتواند برای "جنگ" وجود داشته باشد هیچ دلیلی ...

+ اینروزا فکرم مشول پیدا کردن تاریخی خاص از ب وجود آمدن تمدن بشری تا الان است ک طی آن زمان همه جا صلح برقرار بوده یعنی ب واقع چنین زمانی جود داشته ؟؟

موافقين ۲ مخالفين ۰ ۹۵/۰۵/۰۱

نظرات  (۳)

چی بگم...
که در جواب پستت باید صفحه صفحه نوشت.

فقط این رو بگم که جنگ از مسخره ترین مسائل دنیاست و هیچ وقت هم تقدس نخواهد داشت...

+ همچین زمانی وجود نداشته. هیچ وقت...

پاسخ:
حیف ...
میدونم ک جوابی ک قانع کننده باشه وجود نداره نوشته های ما جوابهای ما فقط برا تسکین و آروم شدن خودمونه همین ...

هییییییییییم ...

+ چ بد .
۰۱ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۰ آبان دخت ...
چی میشه گفت دوست جان...
فقط اینکه
هیچ چیز جنگ خوب نیست...
بیزارم از این کلمه...معناش... و عملی که این اسمو روش گذاشتن...
پاسخ:
هییییییییییم ...
آره واقعا اصن خوب نیس ....

واقعا چرا جنگ؟
میدونید چرا؟
دلیلش سه تا چیزه زور-زر -تزویر
یک عده سلاح تولید میکنند. یک عده زر دارند سلاح میخرند. یک عده هم یک عده دیگه رو میندازن به جون هم که بتونن بهشون سلاح بفروشن.
متاسفانه صنعت و اقتصاد خیلی از کشورهای بزرگ دنیا روی  همین فروش سلاح بنا نهاده شده. اگه جنگ نباشه اقتصادی نیست. پس مشخصه که از هر بهونه ای نمیگذرن. مشخصه که همیشه دنبال اینن که یک جنگ جدید ایجاد کنن. 
متاسفانه یک عده وجدان انسانی ندارند. برای یک عده خاورمیانه و آفریقا فقط معنای پول میده. جهان سوم براشون یعنی جنگ. یعنی پول. 
چی بگم؟
کاش یک روزی بیاد که دیگه جنگ نباشه.
کاش یک روزی بیاد.
کاش.

پاسخ:
این کلمه "کاش" هم خیلی دردناکه ....
هر چی که هست تنفربرانگیزه، اقتصادی که از خون مردم در گردش باشه صدسال میخام همه دنیا پر شه از بی پولی .... واقعا جهان سوم براشون یعنی جنگ ....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">