"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

شرح حال :)

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ب.ظ
چند روز پیش وقتی داشتم یخجالو وارسی میکردم , ی بشقاب تمشک دیدم . بعد نیم ساعت معده عزیزم زحمت هضم کردنش رو کشید . امروز بعد نهار یاد همون تمشکا افتادم . یهو صدایی گفت بریم ددر ؟؟ منم ک از خدا خواسته . سه سوت حاضر شدیم . مقصد رود ارس بود . به خواسته من رفتیم نقطه صفر مرزی . حس جالبیه وقتی میبینی ی رود شده مرز دوتا کشور . دوتا فرهنگ متفاوت . وقتی جالبتر میشه ک بری وسط آب رو ی سنگ بایستی . انگار متعلق ب هیچ جا نیستی . اصن خودت ی دنیایی . پاتوق منو ی زوج تازه نامزد پیدا کرده بودن . پسره ماهی میگرفت . دختره براش چایی میبرد . نخواستیم مزاحمشون بشیم رفتیم وسط جنگل . ب جون تمشکا افتاده بودم و ی تنه میخوردم . طبق معمول دنبال جاهای مخفی جنگل میگشتم . ی جای جدیدم پیدا کردم . دختره داد میزد آرمان بیا یکم بشینیم خب . تنها لای درختا و بوته های بلند و خاردار تمشک خوش میگذروندم . صدام میزدن پری گم نشیا . من : واه مگه بچه سه سالم . دوباره گفت : پری بیا پیشم لطفا . من : عه دیوونه اینجا ک جز درخت چیزی نیس چن تا گاو بود اونم کنار جاده نه اینجا . صدای گرگ درآورد مثلا بترسم . کلی عکس خوشگل گرفتم ب محض اینکه ب دستم برسه اگه مناسب باشه میزارم اینجا . نزدیکای شبم پشه نامرد رفت تو چشم و سعی داشت تمام تفریحمو از دماغم درآره ولی من مقاومت کردم . برگشتنی آرمان و نامزدش باز همونجا بودن . حتی تعارف نکردن ی ماهی برداریم (من ماهی دوس ندارم). آهنگای تو ماشین با اون صدای بلندش و همخوانی خودم تمام حسای خوبمو دوبرابر کرد . ی شغالم دیدیم البته از تو ماشین . امروز ب اندازه 30 شب رویا ساختم واسه خودم . خیال پردازیای شیرین و حال خوب کن جلو چشام اومدن ... روز خوبی بود خداروشکر .
"قرار شد فردام بریم ددر"

پ.ن: دیروز مهسا زنگ زد گفت دعاش کنم . امتحان الکترونیک2 داره. گفت همه تابستان برداشتن و گویا جای خالیم حس میشه . از پریسا از پریا . سیاوش . سهند . نسیم . امیر . فرید . سید مرتضی . اون یکی نسیم . صنم . سینا . رامین و حتی از حامد. از همشون گفت و من فقط میخندیدم ک ذهنش چطور گنجایش داشته تا بتونه وقایع همشونو حفظ کنه و بگه . البته 10 درصد از حرفاشم یادم نیس :) .. دلم گرفت . دلم تنگ شد یهو .
موافقين ۲ مخالفين ۰ ۹۵/۰۶/۰۶

نظرات  (۱۰)

آخ آخ همش به کنار، دلم تمشک خواست
پاسخ:
جای شما خالی حسابی نوش جانم شد :)
وای تو ماشین خوندنو دوست دارم خیلی حال میده...؛)
بابام گاهی خاموشش میکنه میگه تو بخون صدای خواننده که اصلا نمیاد...؛)
پاسخ:
خیلی حال میده خیلی :)
من حافظه شعریم خوب نیس خاموش کنن نمیتونم بخونم :) خب توام بخون براشون:)
تمشک و جنگل و آب و ماهی یعنی دیووونم کرد این تصویر سازی . فقط نفهمیدم آخرش نوشتید رویا بوده یا واقعی؟

هر  چی بود زییبا بود

http://jorda.ir
پاسخ:
واقعی بود .. تو اینجور فضاها رویاپردازی برام راحته و صدالبته حال میده .. خوشحالم ک دیوونه اتون کرده :)

خیلی ممنون :)
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۳:۱۵ پسرِ خاکستری
ددر دقیقأ چه نقطه ی جغرافیایی محسوب میشه؟
:)))
پاسخ:
جایی ک میرن برا صفاسیتی :))
ماشالا شما ک ددرتون خارج از کشوره .. آی پی روسیه .
همه یه طرف...
تمشک یه طررررف....خیلی دوس دارم!!!!!!!!!! ^_^
پاسخ:
آره انصافا خوش مزه است !!! :)
۰۷ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۷ پسرِ خاکستری
چشم دیدن ددر بقیه رو هم ندارین؟
:))
پاسخ:
نهه :))
خوش بگذره :) بازم ک روسیه این شما ..
/: به عمم اعتقاد داری؟ تمشک؟ (((((((((((((((((((((((: برو سربزن بهشون
پاسخ:
:| طفلی امروز اومده بوده خونه امون :))
پنجشنبه عروسی پسرش میبینمش :)
میدونستم جای تو هم میخوردم ..
سلام پری جون مهسا جون وبلاگ نداره؟
پاسخ:
سلااااااااام ... منظورت مهسا همکلاسیمه ؟؟ یا کی ؟؟
همکلاسیم وب نداره .
(((((((((: اوه مبااارکعه
پاسخ:
:)) مرسی ..
خوش به حالتون مرزهای شما حالت تفریح گاه دارن. مرزهای ما که...

منم خیلی دلم خواست اونجا برم و جای تو بودم. حسابی جای ما رو خالی کن دفعه بعد که رفتی :)
پاسخ:
آره .. خداروشکر هم تفریحگاهه و هم یک مرز امن . مرسی :)

خب تشریف بیارید .. چشم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">