"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

بازی بازی شمام بازی

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۳۰ ب.ظ

سلام...

بالاخره بعد از چند روز طبیعت گردی، با پاهایی سیاه شده، لباسی گرد و خاک شده، تنفس هوای تمیز، نوشیدن از آب چشمه های جاری، چیدن پونه و کاکوتی و چند گیاه دیگه که اسمشون رو نمیدونم، خوابیدن در هوای منفی چند درجه سانتی گراد برگشتیم به تبریز با گرمای کمتر دیده شده اش. از یه ضدحال بهتون بگم، با ذوق و شوق تمام بعد از ثبت چند عکس خویش انداز(فارسی را پاس میداریم.) در حال بررسی و توجه به نیشمان که تا بناگوش باز بود مینمودم، یک آن دستم خورد و عکسای پوشه دوربین نابود شد روحش شاد و یادش گرامی. ای بابا دو روز ییلاق اینقد چسبیده که یادم رفت مقصودم از پست رو بگم، همانطوری که مستحضرید اگه نیستین هم خب اشکالی نداره الان مستحضر شید، یه چالش مانندی هست به اسم "خبرنگار شو" زمانش هم تا 15 تیرماه تمدید شده، من رو هم آقاگل لطف کردن و دعوت کردن، از اونجایی که مگه میشه به دعوت آقاگل نه گفت؟؟ اصلا و ابدا. هم اینکه در صورت نه گفتن مواجه میشید با قانون کلت آقاگل و هم اینکه آه پدربزرگ به جان میخرید که هر دو سخته، منم چشم گفتم و اطاعت امر کردم و تو هوای ییلاقی و کنار رود زیر کوهپایه بصورت بداهه و یهویی خبر آماده کردم و فرستادم براشون. دوستانی هم که این پست رو میخونن من دعوت میکنم شرکت کنن، اسم نمیگم ولی خب حداقل انتظار دارم چند نفری که خودشون میدونن من منظورم به اوناست اعلام آمادگی کنن و شرکت کنن.

برای اطلاعات بیشتر اینجا مراجعه کنید: aghagol.blog.ir

شاد باشید دوستای عزیز...

موافقين ۷ مخالفين ۰ ۹۶/۰۴/۰۹

نظرات  (۲۲)

من شرکت کرده بودم -_-

الان یعنی مثلا رقیبیم؟! :|

نقطه ظعفی چیزی نداشتی؟! :D بگو شاید بتونم کمکت کنم :D (لبخند خبیث زنان دست هایش را به می مالد)
پاسخ:
آورین ^_^

شما اول رفیقی :) مگه مسابقه ایه؟؟

کلهم نقطه ضعف ام :))
به هم* -_-
پاسخ:
:)
اوکی. .
۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۰:۳۰ آقاگل ‌‌
:))
ممنون بابت شرکت.
سفر بخیر.
البته برا اطلاعات بیشتر به وبلاگ رادیو مراجعه کنن جامع تره. البته که میدونم همه میدونن جریان چیه دیگه. :))

پاسخ:
:))
خواهش وظیفه است. فقط ببخشید خووب نشد.
ممنون.
آره اونجا هم میشه. آره همه شرکت میکنن :))
بح بح.خوش گذشته بهت حسابی پس.

میبینی چه گرم شده دو روز نبودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میدونی که تقصیر کیه؟همی آقای الیوت!هی نشست گف شما کولرو میخاین چیکار!خنکه!قطب شماله!آخرشم کار خودشو کرد:/
(از اونجایی که اینجا لحن منتقل نمیشه،باید بگم پروااضحه که شوخیه!)

در مورد این "خبرنگار شو"ان شاءالله که منظورت به من نبوده D:
من واقعا دوس داشتم شرکت کنم،ولی نه بلدیش هس،نه وقتش!

در مورد عکسام غصه نخور!بهتر اصن!توجهت رو جلب میکنم به این جمله از نادر ابراهیمی(یک عاشقانه‌ی آرام) (حالا ما یه کتاب خوندیما!هی باید بگم!)

یاد انسان را بیمار می‌کند.یاد عین واقعه نیست،تخیل آن است یا وهم آن.در گذشته ها به دنبال آن لحظه‌های ناب گشتن،آشکارا به معنای آن است که آن لحظه ها اینک وجود ندارند.
(البته یکم وسطاشو سانسور کردم!صحبت از عکسو نامه‌های عاشقانه و اینا بود به مودمون نمیخورد!)
پاسخ:
دو روز آخر که ییلاق بودیم آره. نه نت داشتیم و نه موبایل آنتن داشت :)

پا قدمم خوب بود هوا خنک شد. :)))
بی نت شدم از دنیای مجازی بی خبرم. :) البته چند روزی هم سرم شلوغ خواهد بود... میدونم جانیم شوخ بودن خیلی هم خووبه. اصلا آقای الیوت چش نزنید طرفای ما رو :)

چرا چرا منظورم به تو که حتما هست. بلدی نمیخاد باور کن من بدون هیچ امکانات و هیچ آمادگی یهویی و بداهه گفتم، حتی به نت دسترسی نداشتم که سوژه انتخاب کنم. فقط پستای یه نفر اومد ذهنم زود یکم حرف زدم همین. :)

غصه که نمیخورم. دوتا عکس بود زیاد هم روشون حساس نبودم. :)
با عاشقانه آرام نخوندم ولی گویا اونایی که خوندن خیلی باکلاس ان :)))
اووووهوم همینطوره.
به به، به وطن خوش اومدی:))
مجددا تکرار میکنم اگه بعد کنکور ان شاا... زنده بودم و افسردگی نگرفته بودم شرکت میکنم:))( یکی ، دو روز تاخیر که به جایی بر نمی خوره:) )
یاعلی
پاسخ:
ممنون عزیزدلم :))
ولی روزی از وبلاگ همچنان ادامه داره...
ایشالااااااا. انگار هم دعات میکنم حتما. :)
علی همراهت
۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۱:۳۰ الیــــ ــــوت
اون هوای تبریزو من چشم زدما :) جزو افتخاراتمه اصلا!

میگن یکی از سخت ترین عذابای جهنم اینه که عکسای سلفی که خوب نشده و پاک کردین رو به صورت اسلاید شو میذارن جلوتون! دیگه من سربسته گفتم راه دوباره دیدنشون رو، خود دانید :)
پاسخ:
:)))) یه نظر هم به گرمای اهواز کنید بلکه سرد شه طفلی هم طنامون کباب شدن.

:)) من زیاد باشما آشنایی ندارم باید سرم خلوت شد یه روز بخونم وبتون رو، با این همه نمک خب شرکت کنید تو خبرنگار شووووو باشه؟؟
درضمن گرفتم چی گفتین. :))
۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۱:۳۲ الیــــ ــــوت
@فروزان

:)))))))) خانوم تعارف نکنین یه وقتا، بزنین شَل و پَل کنین بره :)
پاسخ:
:))

میگم بیاد بزنه. :)
الان دیدم برا کنکوری ها تا 17ام وقت هست!پس شرکت میکنم ;)


پاسخ:
آورین دختر خوب :)

آقای الیوت هم درخواست کتک دارن ازت :)
چه بد شد که عکسا پاک شدند ولی خب اشکال نداره با خاطرات خوش سفر این تلخی رو از بین ببر.

راستش دل و دماغ چالش نیست اگه منم جزو دعوت شده ها هستم!
پاسخ:
:) آره یکم ناراحت شدم البته چندتا قبلی ها رو ریخته بودم لپ تاب، آره اصلا بهش فک نکردم. :)

بله که جز دعوت شده ها هستین. کوه که نمیکنین :))
۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۱:۴۶ الیــــ ــــوت
لطف دارین شما. البته امیدوارم از افعال معکوس استفاده نکرده باشین!
تو رو در واسی نذارین ایشالا دوره های بعدی که یه کم آشنا تر شدم واسه بقیه و بقیه هم آشنا تر شدن برای من!
ممنون از دعوتتون به هر حال :)
پاسخ:
نه اتفاقا فعل خیلی هم سر راستیه، چندتا پست و کامنت ازتون خوندم خوب بودن :)
ای بابا..
حالا همه هی بهانه بیاریدااا.
@الیوت

میبینین که فعلا دارم زیرپوستی یار جم میکنم!
با خود پری هم چند بار نشست داشتیم پیرامون این موضوع (پری سه نکنیا!بگو راست میگه جان من!)
اونو هم گفتم شوخیه پس فردا نگین تهدید به مرگ کردن منو.وگرنه مقصود همونه که عرض شد.بلکمم بیشتر.حواستون باشه خلاصه.خطر در کمین است!

+امروز چه بی اعصاب شدم ولی!:))
پاسخ:
:))
منو به کشتن نوع فروزاااان :))
(جانین سلامت)

آقای الیوت تحویل بگیرین :)

+ خیلی هم خوبه من که دشواری ندارم. :))
بهله که مسابقه ایه D: 
حالا شایدم نباشه:| ولی خوب وقتی گفتن جایزه داره، حتما مسابقه ایه! :/

اول رفیق ^_^

هی هی چه سیاستی داره دختر :D
پاسخ:
عه جالبه!
جایزه هم دااره؟؟ :) من چرا از همه جا بیخرم :))

بعععله اول رفیق ^_^

:) از رو سیاست نگفتم، واقعا افتضاحه :)
هلمااااااا....من برم سرمو بکوبم تو دیوار و برگردم؟! 
جان خودت اون کامنت اولیه منو ویرایش کن! 
مثلا من به ویراستاری علاقه دارم...
هی خدااا...هی هلمااااا...
هی تو رو به جدت برو از اونایی که می نویسه به دست صاحب وبلاگ ویرایش شد بزن تنگ کامنتم!
آخه ظعف؟! نه واقعا ظعف؟!
فشارم افتاده! :|
پاسخ:
جاااااانم... نههههههه...
منم فک کردم چی شده حالا. اونا از بی سوادی نیست، غلط املایی هم محسوب نمیشه جانیم. اونا اشتباهات لحظه ای هست مشکلی نیست. :)
والا نتم زیادی لاکپشتیه نشد **بزنم تنگ کامنتت البته بیریخت میشد.
آب قند لطفاااا.
چقد حساسی خانم ویراستار.
۱۰ تیر ۹۶ ، ۰۸:۲۷ نویسه های یک پسرایرانی:))
سلااااام:))
به به بهت خیلی خوش گزشته من هم یک لحظه آنجاراتداعی کردمم
حالم متنوع شد،عشقه بخدا،عکس هاتم بانرم افزارریکاوری میشه برگرداندشان
ومن اینکاروکردم و300عکس خانوادگی ام راکه سراشتباهی کوچک حذف کرده بودم
برگرداندمم
مسابقه خوبیست،شرکت کنندگانش موفق باشن انشاالله
پاسخ:
سلاام :)
ممنون. آره خوب بود، اکثرش رو ریختم لپ تاب اون آخریا بود فقط که اونم زیاد مهم نیست.
خواهر منم یه بار ریکاوری کرد سه چهار تا عکس به درد نخور برگردوند. :)
این یعنی نمیخابید شرکت کنید؟؟
۱۰ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۵ مریــــ ـــــم
خداروشکر برگشتی بلاخره
:))
پاسخ:
ممنون مریم بانو :))
وای خدا ظعف! :|
باشه هلما...زیاد شلوغش نمی کنم!
بذا یادگاری بمونه...چند سال دیگه نگاش کنم بخندم! :/ :))
نه بابا حساس چیه؟! ویراستار چیه؟! :)
سعی می کنم ریلکس باشم (از گوشه چشم نگاهی دیگر به ظعف می اندازد و بغض می کند)
مرسی دلداری هلما D:
پاسخ:
:))
آورین نیلی جوونم. 
آره بابا خیلی هم خوب.
آفرین. خب میشی دیگه :)
آره بابا ریلکس بودن خوبه. (الله اکبراا)
عزبزمی..
۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۴:۳۸ نویسه های یک پسرایرانی:))
به‌کمک‌خدای‌یگانه
واستئانت‌ازشما
دراین‌مسابقه‌خبرنگارشو
شرکت‌میکنم
چون‌دعوت‌شماردنشدنیه:)
پاسخ:
ایشالا :)
آفرین به شما یک پسر ایرانی خوب :)
۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۳ نویسه های یک پسرایرانی:))
هلماخانم عزیزایشالا،اشتباه میباشت برداشت اشتباهی ازاگرخدابخواهدمیشود
بهتراست جای آن/ان شاالله/استفاده شود:)
قربانت:))
پاسخ:
:))
این به اون در :)
باشه حالا، ان شاالله...
موفق باشی
پاسخ:
ممنون :)
۱۰ تیر ۹۶ ، ۲۳:۳۱ الیــــ ــــوت
@ فروزان

حالا یه هواتونو چشم زدیما :) اصلا نخواستم!
به خاطر دو درجه، چه گیس و گیس‌کشی راه انداختین! کاری نکنین این پستای انهدام روحیه رو همین هفته پرده‌برداری کنم :)
رو پری خانومم حساب باز نکنین! دلیلشو تو کامنتای پست "استعداد" بیشتر توضیح دادم :)

+شما که همیشه بی اعصابی! کامنتتون میپره اعصابتون خورد میشه. از آزمون میاین اعصابتون خورده. هوا گرمه اعصابتون خورد میشه. فونت نشون نمیده اعصابتون خورد میشه. فکر نمیکنین شاید یه ذره مشکل از اون وَرِ خطه؟!  :))

پاسخ:
هوا بهتر شده :)
صب کنید منم سرم خلوت شه بعد پرده بردارید..
:)) استعدادم داره اعتبارمو زیر سوال میبره هاا :)

+:)) ابوالفضل عجب وضعی
به به! :)
سفر خوش گذشت؟ عکسا را هم نگرانش نباش، از نوشته بر میاد که همچینم نگرانش نیستی، من بیخود اصن گفتم :)
منظورت که من نبودم، ها؟ امتحان دارم، امتحان :-)
پاسخ:
:)
آره خوب بود، یه هوایی عوض کردیم. چندتا جدیدا کامل نابود شدن بقیه رو ریختم تو لپ تاب :)
میرزا کنکور هم دارین؟؟ :))
شما که اگه افتخار بدین خوب میشه، ولی نشه هم خب شرکت نکردن شما موجه هستش بهونه بچه و خونه زندگی دارین. :)
خدا رو شکر :)
نه، بحث بچه وعیال نیست که، اتفاقا پاکار اینجور چالشام. 
مشکل همان است که گذشت :)
پاسخ:
ممنون :)
سلامت باشید. خیلی هم خوب پاکارید.
آهان. :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">