"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

ترافیک دوست داشتنی من

يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۲ ب.ظ

برعکس اکثریت مردم که پشت ترافیک موندن عصبانیشون میکنه, برا من پر از حسِ خوبه. میتونم با بچه های کوچولویی که تو ماشین کناری نشستن دوست بشم. میتونم به سیگار کشیدن راننده های ماشینا زُل بزنم و براشون داستان بسازم, برا اون مرد فرتوتی که پشت رُلِ وانت پُک های از ته دل به سیگار میزنه, به پسر لاغرِ سیاه سوخته ای که سیگار رو لباشه و با یه دست فرمون رو چسبیده و دم به دقیقه دستش رو از دست دختر بغل دستیش میکشه و سیگار روی لبش رو جابه جا میکنه. میتونم.....

ترافیک امروز صبح میارزید به صدوبیست رفتنای تو جاده وقتی که تنها روی صندلی عقبِ سمت راست یه تاکسی زواردرفته نشسته بودم, راست گفت چشمام گرد شد. میتونستم لب خوانی کنم که میگفت: پری, خانمِ پری خانم, با دستش اشاره میکرد شیشه رو بدم پایین همونجا بود که خواستم لعنت بفرستم به تمام تاکسی هایی که اون فرفره ای که شیشه رو میکشه پایین رو کَندن انداختن دور ولی استغفرالله گویان منصرف و شدم و گفتم: آقا لطفا شیشه رو بدین پایین. ماشینش چسبیده بود به تاکسی گفت: چطوری دختر؟؟ بازم که با نگاهت حرف میزنی وقتی با چشمای گِرد شده نگاه کردی فهمیدم تویی. گفتم: سلام استاد خوبم, یعنی الان خیلی خوبم خوشحالم دیدمتون.

فقط چند ماه اونم هفته ای یه بار دیدمش, یه مرد محترم, قانون مند, منطقی بیش از حد باشخصیت.

موافقين ۸ مخالفين ۰ ۹۶/۰۷/۰۲

نظرات  (۲۳)

اتفاقا منم ترافیک رو دوست دارم مگر وقتی که دیرم شده و با الی قرار دارم و اون هر پنج دیقه زنگ میزنه و من مجبورم هر دیقه ببیچونمش:) در کل آدم خوش قولی هم هستم ولی با ال یهر وقت قرار بذارم دیر می کنم نمیدونم چرا!
پاسخ:
:)
خوبه..
کنجکاو شدم الی خانم رو ببینم :))
تو مدرسه هم درس پیچوندن میدی نسرین بانو؟؟ :)
ولی من دوست ندارم اعصابم داغون میشه :(
پاسخ:
تجویز میکنم مردم رو دید بزنید. :))
۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۳۶ جیمیِ معدنچی
شهر ما کوچیکه خوشبختانه! نداریم ترافیک!
پاسخ:
البته منم باید بگم تبریز که هستم ترافیک میبینم :))
خوشبختانه رو با غلظت گفتیناا
۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۳۸ جیمیِ معدنچی
واقعأ خوشبختانه! خیلی!
پاسخ:
:)
تجدید نظر کنید.
البته به شرطی دوست داشتنیه که پشت رُل نباشی :)
خب استاد صد رحمت به ترافیکِ تبریز :)))) 
ترافیکِ تهران واقعا عذاب آوره هااا .. جوری که هر وقت میریم تهران آرزومه نصف شب برسیم که تو ترافیک نمونیم ..
و الا تو تبریز بیشتر از یه ربع بیست دیقه تو ترافیک نموندم و این عالیه اصن :)))))))
پاسخ:
من غلط بکنم عاشق ترافیک تهران بشم :)))
دقیقا منم :)
همون چون یه ربعه خوش میگذره :))
۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۷ آقاگل ‌‌
مفهوم رسید ولی بند دوم پست مجهوله. :)
.
چرا همه شخصیتایی که گفتین سیگاری بودن؟
پاسخ:
راستش آقاگل تنبل شدم :|
هیچی دیگه پشت ترافیک استادمو دیدم :)

قبلنا از سیگاریا میترسیدم جدیدا دارم روشون متمرکز میشم ترسم بریزه. البته شخصیت های دیگه ای هم هستنا حس نوشتنم نیست :)

راستی پاتو نخوندم :)) 
۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۹ هویجوری :)
وایی منم ترافیک  بدون دود دوست دارم،چه زبونایی که واسه بچه ها تو ترافیک در نیوردم:))
تازه چند روز پیش تو ترافیک چندتا پسر جوون داخل ماشین داشتن قلیون میکشیدن:/
پاسخ:
اصلا زبون درآوردن برا بچه ها خیلی کیف داره. :))
منم این مدلی دیدم اعجوبه ای ان برا خودشون :| :)
من ترافیک  رو  توی ماشین  زیاد دوست ندارم بلکه تو پیاده روی دوست دارم ببینم :))
البته گاهی مثل امروز (الان شد دیروز :دی )  ترافیک خوبه :)
 دیدن آدم ها پشت چراغ گاهی برای نشاط آدم ها خوبه :)

اتفاقا منم دیروز  سوار تاکسی شدم راننده قبلش سیگارش رو کشیده بود  ولی بوی سیگارش تا رسیدن بمقصد خفه ام کرد :|
از بوی سیگار متنفرم :|
اصلا نمیتونم تحمل کنم بسختی تحمل میکنم :|

گاهی باید گفت ترافیک یعنی حس خوب زندگی البته گاهی :))

پاسخ:
یعنی تو پیاده رو زل بزنی به ترافیک ماشینا یا اصلا پیاده رو خودش ترافیک باشه؟؟ :))
امروز شد دیروز خیلی چسبید :))
اوهوم...

البته من تاکید کنم تو ماشینی که نشستم نباید بوی سیگار بیادا...
حداقل یه پس گردنی نزدی تذکرو میدادی :))
منم...

اوهووم.
پیاده رو خودش ترافیک داشته باشه از آدم ها :))
ما تو شهرمون یه بازار محلی داریم عینهو بازار محلی ماهی فروش های رشت :)
گاهی ترافیک اونجا دیدنی میشه بخصوص چهارشنبه هاش :))
چون چهارشنبه بازاره :))
و بخصوص ایام نوروزش که فقط بازاره و حتی ماشینی حق عبور و مرور نداره :))
تا چشم باز میکنی تو خیابون بازاری از دستفروشان رو میبینی و فقط دوس داری اونجا بشینی مردم رو ببینی ^__^


نه دیگه چون آژانس بود کارم عجله ای تذکر ندادم ولی گفتم دفعه بعد قطعا بیخیال ماشین میشم حتی اگر پیاده رفتم :))
سیگارش رو کشیده ولی داخل ماشینش بوی سیگار بود :)


راستی سلام یادم رفت :))
سلام خوب شدی ایشالا ؟:)) 

پاسخ:
آها :)) منم اونطوری کلافه میشم.
گویا این هفته بازارا جالب ان من دو بار دیدم اونم از تو ماشین :)
فضا اون شکلی رو دوست دارم، همیشه همون ساعتای آخر میرم ماهی و سبزه بخرم ^_^


ای جانم :))

علیک السلام بانو :))
سلاام عالی ام خداروشکر :)
۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۰:۴۵ ماهی کوچولو
منم ترافیک رو دوست دارم به شرطی که راننده نباشم یه سری تو ترافیک مسخره همت رانندگی کردم واسه 70 نسل بعدم نیز کافی بود 
پاسخ:
دقیقا فقط سرنشین باشی کیف داره :)
دارم فکر میکنم برا ۷۰نسل بعد کافی بودن یعنی چطور دقیقا!!!!
۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۱:۲۴ ماهی کوچولو
یعنی با اون زجری که من کشیدم نیازی نیست 70 نسل بعد من تو ترافیک رانندگی کنن :)) میتونن همیشه سرنشین باشن
پاسخ:
ترافیک تهران مزخرفه خوب برا سرنشیناش :))
اینجا یه وقتایی یه ترافیکِ ریزی دیده میشه :|
پاسخ:
همون ریزش خوبه :)
مگه میشه استاد همچین مرامی به خرج بده ! اونم توی خیابون!! :)
پاسخ:
دیگه به خرج داد اونم تو خیابون :)
۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۴۱ بانوچـ ـه
چه اتفاق ِ جالبی و چه استاد متشخصی :)
پاسخ:
آرره خیلی خوب بود :)
استاد  زیرمون نگیره ، سلام دادنش پیشکش :))
پاسخ:
:))))
تا این حد یعنی :))
۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۱۵ آقای دیوار نویس
البته شاید منو شما ترافیک به اون معنای واقعی ندیدیم وگرنه حس و حال دیگه ای نسبت بهش داشتیم :)
پاسخ:
من منظورم در همون حدی هست که دیدم، سنگینترش مطمئنا کلافه میکنه :)
درسته...
۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۹ مریــــ ـــــم
سجادم باهاش بود؟
:))
پاسخ:
وای مریم مردم از خنده :)))))
این بابای سجاد نبود که :))
بابا گفتم که این استادم زیادی متشخصه :))
۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۱:۳۲ ماهی کوچولو
برای راننده بدتر خصوصا اگه ماشینت اتومات نباشه
باور کن انقد کلاژ گرفتم پای چپم بی حس شد :)) تازه اونجا فهمیدم چرا برام رانندگی با ماشین عادی ممنوعه خیرمو میخواستن :)) 
پاسخ:
آره سخت میشه :)
الهی حالا تو هی بگو من ماشین اتومات نمیخام :|
۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۲:۱۱ مریــــ ـــــم
اهان ینی بابای سجاد متشخص نیست؟
:)))
پاسخ:
هست ولی زیاد نه :)))
:))
سلام
من هم ترافیک رازیاددوست ندارم
ولی دیروزرفتم اصفهان،تواتوبوس بودم
اتوبوس توترافیک بودوکولرش روشن
مردم توماشیناشون خودشونوبادمیزدن
ومن پرده اتوبوسوکشیدم وباگوشیم
اومدم وبلاگم
کلاًازترافیک خوشم نمیاد....
پاسخ:
سلام...
تواتوبوس بودم
اتوبوس توترافیک بود :)) اینجاش خنده ام گرفت..
ای بابا شمام تجدید نظر کنید. :)
اگه پشت فرمون نباشی،خوبه...
خصوصا اگه سمت در باشی و سرتو بذاری رو شیشه‌ی ماشین...
آخ!دلم خواس!
پاسخ:
موافقم...
اووووووووووهوم بدو برو خیابون بمون تو ترافیک اصفهون :))
من اگه دیرم شده باشه علاوه بر تایید کردنِ فحش‌های راننده، خودم هم دست به کار می‌شم و ناسزا گویان به رسیدن یا نرسیدنم فکر می‌کنم! :|
مسئله این عَست هلما! -_-
پاسخ:
دست رو نقطه حساس گذاشتی :))
یکم مسئله بی اعصابی عست, ترکشش نخوره به من صلوات *_*
۰۴ مهر ۹۶ ، ۰۹:۵۸ شرف الدین
ترافیک خوبه، ولی نه برای راننده :|||


من اگر جای شما بودم میرفتم سوار ماشین استاد میشدم. حداقل شیشه اش پایین میومد! :))))
پاسخ:
اوهوم درسته :|

:))) نه خب از ماشینش پرتم میکرد پایین ضایع میشدم. :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">