"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

صبح بیدارم کرده میگه: هی دختر پاشو کارت دارم، از اونجایی که هر جوری بخوابم دقیقا به همون شکل بیدار میشم بدون این پهلو اون پهلو شدن گفتم: ها. گوشی رو داده دستم میگه بازش کن برو گالریت کار دارم، رفته رو عکسا رو همین عکسی که آواتار وبلاگمه زوم کرده و میگه: هلما صبحت بخیر.

اسم شناسنامه من پری هست.

خواهرم هیچ وقت نمیدونست وبلاگ دارم.


کاپ بهترین دعای هفته هم تعلق میگیرد به محمدامین* که در اوج هیجان و جوگرفتگی به خودش فشار آورد و در نهایت گفت: انءشاالله تولدون اوسون(تولدت بشه). [خیلی غلیظ گفت خیلی غلیظ]


* سه سال و 8 ماه و 22 روز سنشه

موافقين ۱۰ مخالفين ۰ ۹۶/۰۷/۱۴

نظرات  (۳۳)

۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۸:۴۳ حضرت کازیمو
من بودم فحش می‌دادم که از خواب بیدارم کرده
پاسخ:
چقد عصبی :)

خیلی خیلی خیلی کم پیش میاد فحش بدم، وقتی بچه بودم مامانم میگفت: ازت فحش بشنوم سیخ رو میزارم داغ شه رو دستت نشونه میزارم. دیگه اینجوری شد که فحش ندادم هیچ 
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۸:۴۶ معدنچیِ یاغی
من بودم یه پوزخند میزدم و به خوابم ادامه میدادم. 

الآن وبلاگ لو رفت؟! تولدتانه؟!
پاسخ:
منم همین کارو کردم :)

نه آدرس نداره وقتی لپ تاب روشن بوده دیده. البته میدونست وبلاگ دارم از جزئیاتش بی خبر بود.
نهههه هنوز خیلی مونده تولدم بشه.
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۸:۵۱ نجمه شفیعی
من جای شما بودم یه صبح بخیر قشنگ بهش میگفتم و بعدش میرفتم مسواکش رو بر میداشتم باهاش کفش اسپرتهامو میشستم و از این صحنه فیلم میگرفتم و به خودش چیزی نمیگفتم . وقتی شروع کرد به مسواک زدن فیلم رو در همون حال نشونش میدادم . بعدش هم خودم سنگین سنگین از خواهربودنم استعفا میدادم قبل از اینکه کتلت بشم😂😂😂😂
پاسخ:
:)))
شما حتما برا یه بار هم که شده فیلم سازی رو تجربه کن :)
انصافا خیلی باحال بود من اینقد هوش هیجانی و لحظه ای خوبی ندارم، فقط از ایده ات لذت بردم :)
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۸:۵۸ بانوچـ ـه
کامنت نجمه :)))
پاسخ:
اصلا خیلی هوشمندانه است :))
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۰ آقاگل ‌‌
بعنوان نویسنده اضافه اش کن به همینجا بذار خوش باشه. :d

پاسخ:
قبلا پیشنهادش رو دادم نمیخاد. :)
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۳ پسر مشرقی
بگو یه وبلاگ بزنه بعد آدرسش رو بده من. دو روزه فراریش می دم از بیان و وبلاگ نویسی!
طوری که دیگه آدرس تو رو هم نخواد!
پاسخ:
:)))
شما چه ترفندی در چنته داری؟؟
من تو فکر بلایی ام که قراره سرش بیارین :)
:))
آبجیِ دیگ ... منم لبخند میزدم 
پاسخ:
:))
آره بابا آبجی دیگه :)
احتمالا با مشت می‌زدم بر دهانش...

منتها چون بچه‌ی کوچیکِ خانواده‌م، در واقعیت فقط یه لبخندِ ملیح تحویلش می‌دادم! :)))

+چی شد که پسرک اونقدر ذوق کرد؟! :)
پاسخ:
:)) چه خشن :))

منم بچه کوچک خونواده ام *_*

+ والا بازی میکرد یهویی گفت :)
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۸ هویجوری :)
من تازگیا دقیقا همون طور که میخوابم بیدار میشم:))
پاسخ:
:))
یعنی قبلا شعاع دو سه متری دور خودت میچرخیدی؟؟
بنده پوکرفیس‌طوروار نگاهش می‌کردم دوباره می‌خوابیدم :)
پاسخ:
:)
قابل قبوله، راضی ام ازت.
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۲ آقای دیوار نویس
خدا بهشون رحم کنه :|
پاسخ:
کاریش ندارم :))
۱۴ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۲ محبوبه شب
آبجی که هیچ، یسنا اگه ببینه من خوابم، خیلی یهویی میپره رو شکمم بطوری که تا چند مین بعدش نم تونم از جام تکون بخورم!! 
منظورم اینه که نه به خواهرم میتونم چیزی بگم نه به فنچولش! :/ :|| پس مثل حوا پوکر نگاش می کنم و دوباره می خوابم -_-
پاسخ:
مظلوم بودن از سر و روت میباره :))
از تو هم راضی ام :)
بیدار کردن من مساویه با بازی کردن با دم شیر :|
در این حد حساسم :|
پاسخ:
سلام شیر :)
خوبین شیر؟؟ :)
چه خبرا شیر؟؟ :)
خوابتون خوبه شیر؟؟ :)
:| 
چه خشن...
:))
من رو خوابم به شدت حساسم . به شدت :|
پاسخ:
:))
باشه باشه :)
به خدا من بیگناهم.
فکر کنم همون کامنت حضرت کازیمو رو انجام میدادم و میگفتم خب امون میدادی بیدار بشم بعد:))
همسن ابوالفضل ماست،ماشالا یه زبونی داره که نگو و نپرس:))
یاعلی
پاسخ:
فرشته تو هم :)))
اینا بچه نیستن افعی ان افعی..
من بودم طی اولین اقدام گزینه ی حذف وبلاگ رو میزدم و بعدش یه جلسه ی فوری و اضطراری با خودم تشکیل میدادم واسه اقدامات بعد!
کاملا جدی گفتم :|
پاسخ:
:))
وا عجبااا :|

آره شما محافظه کارید تو این مورد :)
برا من زیاد فرقی نداره ولی ترجیح میدم آدرس نداشته باشن.
من با شما چیکار دارم ؟ :))
پاسخ:
:))
والا گفتم فردا یکی بیدارتون کنه از چشم من میبینید. :))
آره :)))
پاسخ:
:))
۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۰:۲۱ هویجوری :)
نه دیگه در اون حد نبودم:))الان زیادی تکون نمی خورم،نگران خودمم:/
پاسخ:
:))
منم نگران شدم، احتمالا نمیخوابی بیهوش میشی :))
یعنی وبلاگ لو رفت؟
پاسخ:
همه میدونن تو یه جایی مینویسم ولی آدرس ندارن، دیشب هم تو قسمت نظرات دوستان دیدن ولی آدرس ندارنن همچنان. :)
من اگه از خواب بد بیدار بشم سردرد میگیرم اونم از نوع میگرنیش، سردرد هم که بگیرم دیگه دست خودم نیست چکار میکنم، حتی احتمال کتک کاری و ... هم هست:))
اژدها، افعی، گودزیلا همه اینها شایسته است براشون:))

پاسخ:
عزیزم.. باور کن تو این مورد هم مثل آقا رامین باید تاکید کنم من بی گناهم، اصلا غلط کردم. :)
حتی مارکبری، چیتا :))
:))
پاسخ:
بخند جوان :)
حالا هی به رخ بکش که من خواهر ندارم تو داری :))
پاسخ:
:))
فعلا که خواهر جان در پی منهدم کردن اینجانبه، بیا بدمش بهت :)
هواتو داریم نمیزاریم منهدمت کنه^ــ^
بگو بیاد من صحبت میکنم باهاش :)
پاسخ:
عزیززززززم ^_^
به اونجاها برسه حتما :)
۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۳:۳۴ ملکه بانو
من بودم حسابی شوکه میشدم و بعد ازش قول میگرفتم دیگه نیاد سر وقت وبلاگم
پاسخ:
:)
میدونم که تا اون فس فس کنان وبلاگ رو پیدا کنه خیلی طول میکشه. :)
کلا آروومه خیلی آرووم..
۱۵ مهر ۹۶ ، ۰۸:۲۱ مریــــ ـــــم
نظر من کوووو؟؟؟؟
پاسخ:
به جان هویجوری من بی خبرم :|
پنل رو باز کردم همین بود فقط، حالا یه بار دیگه بنویس. جان بابای سجاد بنویس :)
لابد نمی دونست که اون وبلاگ هم مال هلماست و مال خودت نیست!؟ :)
پاسخ:
عه چه زرنگ :))
خب دیگه گفتم آبجی آرومه ولی انصافا تا این حد هم نمیشه سرکارش گذاشت :)
۱۵ مهر ۹۶ ، ۰۹:۰۹ شادوَرد __
می‌گفتم صبح شما هم بخیر:)
پاسخ:
:)
کلی خندیدم برا کامنتت.
سلام :)
صبح بخیر هلمایی :)))))
من جات بودم همون لحظه میزدم زیر خنده و میگفتم صبح بخیر :دی 

+
البته خواهرای من خبر دارند من وبلاگ دارم :))
اسم منم میدونن تو وبلاگم چیه :)) 
البته فارسیش رو میدونن (باران )
ولی یکیشون زیاد از وبلاگ و وبلاگ نویسی خوشش نمیاد :)))


+

کی حالا تولدتونه ؟:))
خدا حفظش کنه محمد امین رو :))
این محمد امین مهندس میشه ها :))


پاسخ:
سلاااااااام....
صبح شمام بخیر واران :))
والا خنده هم داره :))

+
ایول داری شما :)
والا وب شما اینقد بچه مثبتانه است که منم بودم آدرسش رو به جد و آبادم میدادم، مثل من خل و چل بازی نداری که :))

+28 بهمن :)
قربوووونت :)
پس به عمه اش رفته :))
۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۱:۵۵ مریــــ ـــــم
فقط به خاطر بابای سجاد
:)))
خلاصش این بود که اگه منظورت از خواب بیدار کردنه
همه تو خونه ما میدونن که نباید تازمانی خودم بیدار نشدم بیدارم کنن
این یه قانونه
:|
پاسخ:
بالاخره یه جا به دردم خورد :)))
مثل مورد آقا رامین و فرشته باید بگم من بی گناهم، اصلا غلط کردم، راضی ای؟؟ :))
ولی متوجه شدم اینکه با اسم هلما وبلاگ مینویسمم یکم مد نظر بوداا :))
۱۵ مهر ۹۶ ، ۱۱:۵۶ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
لو رفتی:-)))
من هنوز دارم مقاومت میکنم:-)))
پاسخ:
:)))
کم و بیش :)
تو میتونی :))
عه تو هم بهمنی هستی ؟:)))
ای ول :))

تولدت پیشاپیش مبارک🎁
خدا هم عمه رو هم برادر زاده رو حفظ نمایید :)

+
نه اتفاقا من دوس ندارم آدرس وبلاگم رو  به خانواده ام بدم :)):دی 
ولی  آدرسشو به دوستام دادم :))
مرسی شما لطف داری :**

پاسخ:
تو هم بهمنی؟؟
چندم؟؟ :)

فدااااااات مرسی تولد تو هم مبارک ^_^
عزیزم :) ایشالا همه عمه و برادرزاده ها رو

+
خوووبه خوووبه :)
من اصلا لطف حالیم نمیشه :)))
بلی بهمنیم ^__^
دو سه روز زودتر از خودت :))

ایشالا .
مرسیی هلمایی :**


بازم مرسی :**
پاسخ:
حالا 25ام یا 26ام؟؟ :))

:)

:)

+ واران جوابمو دادا اما خصوصی😉

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">