"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

پست خوشمزه :)

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ق.ظ
دو روزه سعی میکنم مامانا رو درک کنم. بخاطر به دنیا اومدن این پسر فسقلی بهمن ماهی، جدیدترین عضو خونوادمون، جز من و بابا هیشکی خونه نیست. دیروز مسئول آبدارخونه نبود تا برسم خونه و چای دم کنم بخورم سرم میترکید، بعد از نوش جان کردن چای، آماده کردن پری پخت رو شروع کردم که نهایتا نهار و شام دیروز با خوراک دل و قلوه و آش(شبیه آش گوجه بود ولی خب باز بهتره بگیم همون آش پری پخت) سر و تهش رو هم آوردم. واما امروز روز خیلی شلوغی بود، پنج دقیقه به سه خونه بودم بله دیدم پدرجان به همراه برادر جان با نشستن دارن از خودشون پذیرایی میکنند، منم که جوگیر مقنعه رو درنیاورده استارت کار رو زدم و یه پلو کته ای با همراهی خورشت مرغ و هویج تدارک دیدم که دلتون نخواد داشتن انگشتاشونم میخوردن تا این حد، بععله چی فکر کردین یه پا کدبانوام آیکون عینک دودی لطفا. پخت و پز و ظرف شستن و کابینت دستمال کشیدن و از صبح هم بیرون بودن واقعا خسته ام کرد و عصری یه دو ساعتی خوابیدم، بعله با صدای عروس جدیده بیدار شدم و باز هم روز از نو روزی از نو نهار تموم نشده باید شام آماده میکردم، برادر پیشنهاد اُملت خودش پخت داد ولی در نهایت همون رگ جوگیری من باد کرد و واقعا واقعا جوگیرانه گفتم: نخیر امشب ماکارونی که زنداداش دوست داره براش میپزم.

+ فسقلمون کپ مامانشه
++ یه توصیه کدبانوانه: روی سُس که برا ماکارونی آماده کردین، یک عدد پرتقال ملس بچلونید.
موافقين ۸ مخالفين ۰ ۹۶/۱۱/۰۲

نظرات  (۲۵)

وای ماکارونی می‌خوام :|
خوش به حالِ زن داداش :))
پاسخ:
ای جان... اصلا یه روز ببینمت برات ماکارونی میپزم :))
خوش بحالش خواهرشوهر نیستم که جواهرم (خودشیفته هم عمه امه عمه بزرگه)
ماکارونی میخوام.
ماکارونی قبل از دم کشیدن میخوام.
زنداداش میخوام.
برادرزاده میخوام.


[ایش‌گویان صفحه را ترک می‌کند]
پاسخ:
منم تو رو میخواام :)

لوووووووس :))

داداش داری؟؟ اگه آره خب برادرزاده و زنداداش حله. ماکارونی هم همت کنی اوکیه :)
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۴ شاتوت (Lilac)
به به دلم‌ماکارانی خواست اصلا ^_____^ مخصوصا از این مامان پزا که کلی برات ته دیگه جداگونه تو ظرف میزاره :)
چنگزه حس خوبی داشت این پست ^__^
هلمای کدبانو :**
پاسخ:
ای جان :)
خدایا توبه، میبینی با بچه های مردم چه میکنم. آخ آخ...
قابل خانم دکتر خوشمزه رو نداره. ^_^
مررسی :**
قربون پری مهربونم برم داااااااااا


[این ایموجیه تو تلگرام که چپ چپ نگاه میکنه به تعداد کافی]


بلی.یه دونه :)
جاااااااان؟
پری آخر هفته‌های خوایگاه که سلف غذا نداره،بنده به سالاد الویه و سالاد ماکارونی آماده که مزه‌ی یه چیز دیگه رو میده تن میدم :|
چه توقعاتی داری از جوون مردم :دی

پاسخ:
فدا مدااا

[دیوووونه] :)))

خب همون یه دونه زن میگیره، برات زنداداش میاره بعدش هم حتما یه برادرزاده خب :))
وااای آخ آخ :// نگووووووو دختر سالاد الویه و سالاد ماکارونی آخه!!!
نه نه نه هیچ وقت برا شروع دیر نیست..
ای چاقالو چجوری دلت اومد عکس سفره + ته دیگ بذاری هوم؟
+ واضح بود ته دیگ دوست دارم یا بیشتر نشون بدم 😁

+خداقوت هلمایی : )
پاسخ:
:))) شما از بچه هات میگی من دلم غنج نمیره؟؟ هان؟؟ :)
+ عه ته دیگ دوست داری؟؟ :)) عروسیت برف میباره پس.

+ مرسی محبوبه جان.
واقعا که، چرا شکنجه میدی خانم؟ سر صبح دلم ماکارونی خواست:)) نوش جان
عروسه من دیگه باید کدبانو باشه:)))
تولدش مبارک، قدمش خیر انشالا:)
+ خسته نباشی قهرمان:)

پاسخ:
خدا از سر تقصیراتم بگذره :)
بله بله پس چی، مامان جون به این ماهی.
خیلی ممنون جانم. تولدت خودتم مبارک.
+ سلامت باشی :)
زن داداشم نشدیم. بخشکی شانس.
پاسخ:
:// :))
یه ماکارونی اینقد ارزش داره؟؟ :))
عوضش در آینده دوماد خواهید شد، بعدشوهر خواهر مثلا یا عمو یا شوهرخاله و ...
:))) عزیزم
پاسخ:
:)) عزیزم، خیلی هم شیرین.
قربانت.
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۳۷ مریــــ ـــــم
هلما دیگه باید عروست کنیم
:)
پاسخ:
[صبر کن یکم خجالت بکشم]
.
.
.
[کشیدم]
هییییم خب الان یکم زوده ولی خب دوست دارم در آینده عروس بشم. :))
ای جان, خدا حفظش کنه :)
ماکارانی :) به به :)
بابا خواهر شوهر :) بابا مهربون :) بابا کدبانو :)  بابا با سلیقه :)

اصل حالِ خانوادگیتون همیشه خوش ؛)
پاسخ:
ممنون حوا جان :)
یعنی یکی پیدا شه بگه ماکارونی دوست نداره جفت پا باید رفت شکمش :))
بابا همه چی تموم اصلا :))

مرسی مرسی :) اصل حال همه خونه و خونواده ها همیشه خوش.
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۵۹ آقای دیوار نویس
حتما باید اینگونه به صورت ظالمانه با روح و ریحان ما بازی کنید؟!!   :|  حدود یک ماه میشه ماکارونی نخوردم... خیلی دلم میخواد... :|

همین جمعه بود که دختر خاله ام ظهر پیام داد بیا خونه مامانم که ماکارونی داریم و من بخاطر امتحان شنبه نرفتم :|   
پاسخ:
خدایا یه راست نفرستم جهنم فرصت بده جبران کنم :)
به دخترخاله بسپرین اوکی میکنه خودش.

اهمیت ندادن به پیام دخترخاله همچین عواقبی رو هم به همراه داره، بعععله :))
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۴۹ یا فاطمة الزهراء
قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم
به به دختر کدبانو خدا قسمت کنه از این خواهرشوهرها 
و اینکه حتما اون پرتقال ملس رو تست میکنم :دی

پاسخ:
به به ببین کی اینجاست :))
ممنون فاطمه جانی قربوونت.
ایشالا ایشالا
آره تست کن بعدش میگی دختر تو دیگه کی هستی :))
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۸ یا فاطمة الزهراء
یه جوری گفتی به به ببین کی اینجاست حس کردم صد سالی هست نبودم اصلا
پاسخ:
با این اکانت خیلی وقته نیستی خب :^__*
مبارهدی :)
برکانا برکانا :))

+ جمله اول "درک کنم" باید باشه دیگه ؟
پاسخ:
چوخ ممنون ساغولاسوز :)
بله بله تشویق حضار :))

+ عه آآآررره. بسوزه پدر آستیگمات :/ آقا خسته ام خسته :))
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۵۰ یا فاطمة الزهراء
بله و احتمال زیاد از این به بعد با همین باشم :)

دلیلش هم اینه که اون اکانت با نیت دفع یکسری خبیث ساخته شد و ان شاء الله که دفع شدن
پاسخ:
پس همینم آپ میشه :)

انشالله که دفع خبیث حاصل شده باشد. تسبیح من کووو
[دوست‌داشتنی‌ترین فحش دنیا ^_^ اصن میگی یه ذوقی میکنما!]

نه خب تو آشپزخونه‌ی خوابگاه رسما نفس کم میاره آدم :|
یه جای تهویه نذاشتن ://
هودم که فرمالیته اونجاس!
برای حفظ جونم ترجیح میدم سالاد ماکارونی و اینا بخورم!ساندویچ سرد حتی ://
پاسخ:
دیووووووونه خنگ و لوووس :))))

اووووه بیخیال جانم اصلا باید برات ماکارونی بپزم پست کنم.
خوبه خوبه ادامه بده، هرازگاهی شیلگی جوجی چیزی هم بزن :))
خیلی ممنون دیگه اصن شور و شعفم کامل شد :دی

بابا از صب میخوام به همین نکته برسم دیگه هی نمیذاری!
سریعتر لطفا!

[اصلنم پررو نیستم]
پاسخ:
بچه ننه :)))

آفرین آفرین، آروم آروم بهتره :)

اصلااااااااااااا
سلام 
از آخر به اول :
سفره تون رو دوست داشتم با فاکتور گرفتن از نوشابه خیلی خوب و سنتی و حتی رمانتیک بود ^__^
آفرین :)

ماکارونی هم دوست 🤗

فقط طرز تهیه شو نذاشتی که من بی صبرانه منتظر می مونم طرز پختش هم بگی ؛)


+
دو :
قدم نورسیده مبارک عمه جون^__^

پاسخ:
سلام بانو واران :)
قابلی نداره *__* خب اوووم راستش به سنتی بودن و ایناش فکر نکردم :))
مرسی.

به به باعث افتخاره :)

و اما بحث شیرین طرز تهیه: 
مواد لازم برا سُس داخل ماکارونی رو یا جدا جدا تو روغن تفت میدم و آخر سر میکس میکنم یا مثل امشب بقول داداش رژیمی درست میکنم یعنی مواد رو به ترتیب به فاصله خیلی کم تو ماهیتابه چرب میریزم و وقتی همش رو تفت مختصر دادم اندازه یک سوم استکان کوچک آب میریزم تو ماهیتابه یه چیزی تو مایه های بخارپز شه. مواد (گوشت چرخ کرده که من معمولا گوشت مرغ استفاده میکنم(از قبل با پیاز تفت داده شده و مدت کمی روی شعله گاز بوده که مغز پخت شه). سویا(حدود ده دقیقه در آب گرم میذارمش خیس بخوره). سیب زمینی(اندازه کمی کوچکتر از بند انگشت). پیاز. گوجه. هویج. قارچ(نداشتیم) زرشک. فک کنم همینا بود.) وقتی سس کامل آماده شد رب اضافه میکنم و کمی با رب تفت میدم. آخر سر یک عدد پرتقال ملس میچلونم رو سس. زرد چوبه و فلفل هم همون اول میزنم.)
خود ماکارونی رو هم آبکش میکنم، به آب درحال جوشش فلفل و زردچوبه و کمی روغن میریزم. 
تهش رو سیب زمینی میذارم و آخر سر لایه ای اضافه میکنم و روش پودر نعنا و زرشک اضافه میکنم و چند دقیقه که رو گاز موند یکم روغن میریزیم. تمام.

+ قربانت ممنون :)
عروس دوسته کی بودی تو؟ :)
پاسخ:
باباییم :))
به به پری جان کدباااانو
چه ماکارونی خوش رنگ و لعابی:)))

پاسخ:
به به مهدیس هم که تایید میکنه دیگه عالی عالی :)
من نه زن داداش میخوام
نه برادر زاده
بلکه یه شوهر خفن میخوام از اینا براش بپزم 
والله :)
یکمم به فکر خودمون باشیم خب!
 ماکارونی ات عالیه فقط خانم کارمندی که تو شبکه ی 
بهداشت کار میکنه اون فانتا چی میگه وسط سفره؟؟!
پاسخ:
والله خیلی هم خوووب. زود عروس شی کیف کنیم. :)
فک کن از نامزدبازیت مینویسی اونم ادبی :))
خیلی خوشحالم پسندیدی :)
همون قضیه "دکترای زیبایی دماغ دارن این هوا، قلب دکترای قلب، با باطری کار میکنه. قصاب ها از خون میترسن" الانم من :|
عه داداشمونم که بهمن ماهی ایوول :))
معرفی نمیکنید عضو جدید رو :)
به به ماکارونی و ته دیگه 
پاسخ:
بله بله :)) ولی اون زیاد انقلابی نیست گویا :)
والا گویا قراره همون "امیراحمد" بگیرن شناسنامه اش رو من امیدوار بودم نظرشون عوض شه گویا همینه. برادربزرگترش "امیرمحمود" هست.
همه دوست دارنااا :)
اصن عروسیمو زمستون می گیرم خوب شد؟ :دی  ^___^
ولی کو برف؟ :(
پاسخ:
عزیزم :)
فک کنم ازدواجت یه سال تمدید شد.
دختر یکم آبرو داری کن تو جواب کامنت ها:)
هیچم نمی نویسم از نامزد بازی هام
مده الان که هرکی ازدواج می کنه یه مدت محو میشه
جوری که هیچ ردیابی نمیتونه ردش رو بزنه! :)
منم که شوهر ندیده :))
پاسخ:
:) راحت باش خانم معلم :)
یاااخدااا نههه تو از این مدلاش نباش لطفا...
ولی واقعا چرا اینجوری میشن؟؟ 
شوهر تو رو ندیده ^__ * ببینه چه شوووود...
۰۵ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۱۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
قدم نو رسیده مبارک^_^
عجب خواهرشوهری! قشنگ سعی داری تمام قوانین خواهرشوهریتی رو نقض کنی ها:-))
پاسخ:
خیلی ممنون حوا جانیم *_*
اصلا ناقض حقوق بشرم من :)) اینطوری بیشتر میچسبه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">