"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.
8آبان 1403 چند ماه مانده به تجربه 30 سالگی.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

"چالش"

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۶، ۰۲:۳۰ ب.ظ

آذربایجان در طول تاریخ مهد شعر و ادب بوده، فرهنگ غنی مردم و لطافت و طراوت آب و هوا و زبان سلیس و شیوا بستر پرورش ادبیات و داستان های اساطیری را دوچندان کرده. غیرت، شجاعت، دلاوری، وفای به عهد، عشق ناب و ... در ایرانیان زبان زد خاص و عام بوده و هرکدام قابلیت ثبت و ضبط شدن در طول تاریخ را دارند. انتخاب یک داستان بعنوان نماینده داستان ها، واقعیت ها، ادبیات و تاریخ آذربایجان کار سختی است، خواستم از شهریار و شعرش در وصف طبیعت و عید بنویسم، از حماسه های تاریخی بنویسم، در نهایت "سارای" نجیب شد انتخاب من.

سارا یا همان سارای نماد وفاداری و نجابت است، سارایی که خلاصی از ظلم و سیاهی را در سپردن خود به آغوش سرد آب زلال رود آرپاچایی میابد.

داستان: 

سارا بیر گوزل قیز، آذربایجانین ارسباران منطقه سینده اُورداکی قشلاقلاری مُغان آدلاینر دنیا اوزونه گُوز اشدی. سارا اوشاخلئخدا آناسینی اَلدن وئردی و آتا ایله باهم یاشادی، سارا گُوزلئغی دیللر اَزبری اُلموشدی، اُوَقتی کی کوزه چینیندَه بولاغا گِدَردی، بویوک کیچیک هامی اُونون گُوزَلئغئنا حیرتنن باخیب و اورکلری تیترَردی. گونلَر کِشدی سارا اورک باغلادی آیدین آدلی بیر اوغلانا کی خان چوپان آدینا تانیناردی، بیربیرین سِویب سِویلنن سورا بویکلَر اَیاخ قاباغا قُویوب بولارا نِشانا وِریللر. گونلر گئچیر خان چوپانیئن آناسی ییلاقدا مریضدیر الور بودا مجبور اُلور سارانی مُغاندا تَک قُویوب گِدَه ییلاقا. اُو زمان خان خوانین و اُولارئن ظُلمی حاکم اُلان زمانیمیش، خان گَلیر سارانین آتاسئن اُلومَه تهدید الیر کی گَرَه سارانی وِره خانان اِولَنَه. زورنان سارانی اُوزلرینن یُولبیر اِلیللَر، سارا هرنَقدر باشاریر یُولو اوزاخلادیر گُورور خان چوپانان بیر خبر اُولمادی، نجانتین و عهدینین اَیاغینا قالماغ اوچون چاره نی بوندا گُورورکی اُوزونی قورد اَلینَه وِرمَمیش اُوزون آتا آرپاچایی سویونا تا دُنیا اُنون شَهامَتی، پاکلئغی، شَرافَتی و ظُلمئن ضَعیفلئغی ساراکیمین نجابتلی آدملار قابغیندا شاهد اُلا.

ترجمه:

سارا دختری زیبا، در منطقه ای از ارسبارانِ آذربایجان که قشلاق های مغان نام دارد دیده به جهان گشود. سارا در کودکی مادر خود را از دست داد و با پدر زندگی میکرد. زیبایی سارا زبان زد خاص و عام بود، وقتی که کوزه بر دوش سمت چشمه میرفت، کوچک و بزرگ با حیرت به زیبایی وی مینگریستند و دلشان به رعشه میافتاد. روزها گذشت و سارا دل به پسری به اسم "ایدین" که معروف به "خان چوپان" بود سپرد. بعد از ابراز عشق نسبت بهم بزرگترهای ایل پیش قدم شده و آن دو را باهم نامزد کردند. روزها گذشت و مادر خان چوپان در ییلاق مریض شد و مُرد، خان چوپان مجبور شد سارا را در مغان تنها گذاشته و مدتی به ییلاق برود. آن زمان ها زمان خان و خوانین و حکومت ظالمانه آنها بر مردم بوده. خان با تهدید پدر سارا به مرگ درخواست ازدواج با سارا را میدهد، به زور سارا را مجبور به همراهی با خود میکنند، سارا هرچقدر میتوانسته با بهانه راه را طولانی میکرده، وقتی میبیند خبری از خان چوپان نشد، چاره حفظ نجابت و ایستادن پای عهدش را در این میبیند که تا دست گرگ نیافتاده، خودش را بیاندازد به رود آرپاچایی. تا دنیا شاهد شهامت، پاک دامنی، شرافت سارا و ضعیف بودن ظلم درمقابل نجابت آدم هایی چون سارا باشد.

کافی است در گوگل سرچ کنید "داستان ها و اساطیر آذربایجان" آنوقت میتوانید با گوشه ای از فولکورول آذربایجان که به گفته آیت الله خامنه ای سر ایران است، آشنا شوید. :)

آرپا چایی آشدی داشدی،

سئل سارانی آلدی قاشدی

(جوت باجی) هر گؤره‌نین گؤزو یاشدی

آپاردی سئللر سارانـــی

بیر اوجا بویلی بالانی

آرپا چایی درین اولماز

آخارسولار سرین اولماز... 

سارا کیمی گلین اولماز

آپاردی سئللر سارانی

گئدین دئیین خان چوبانا

گلمه سین بو ایل موغانا

گلسه باتار ناحق قانا

 آپاردی سئللر ســــارانی

بیـر آلا گوزلی بالانی

بیر آلا گوزلی بالانی

لینک نغمه آپاردی سئللر سارانی


سارا بیر آیدی بیزیم اللره آیسز گجه لر

بیر اوجا سسدی قولاق وئر اونا هایسز گجه لر

 

سارا بیر باغدی طبیعتدن آلیب قول بوداقی

بیر شیرین ماهنیدی یانلیزاوخیار ائل دوداقی

 

سارا بیر قیزدی سودان سورمه چکبپ گوزلرینه

جان دییب بیرده اورکدن آرازین سوزلرینه

 

سارا سئودا ایله دونیانی آنان بیر قیزدی

او قارانلیق گئجه نی آیدین ائدن اولدوزدی

 

سارا سودا ایله دونیانی آنان بیر قیزدی

سارا غملر اوجاقیندا آلیشان بیر کوزدی

 

بیر نجابتلی گلین دیر ائله آسلان سایاغی

قویمادی قار ائده دنیاسنی چاقال ایاقی

 

اوزونی آتدی سئله اوزگنی حیران ائلدی

اویانان شمعینی پروانیه قربان ائله دی

 

قوشولوب سللره گتدی آنا یوردون ساراسی

قالدی شیرین اورگینده یئنه فرهاد یاراسی

 

باغلادی ساچلارینی قویمادی بیگانه گوره

آنا یوردون قیزی وئرمز ساچین هر کیمسه هوره

 

گلین اولدی آرازا اوردا تویون توتدی سارا

سوئله دی اوردا اورک سوزلرینی نازلی یارا

 

آراز آغلار گوز ایله آلدی سارای اللرینی

دارادی ائل قیزینین بیرده قارا تللرینی

 

گتدی گوزلردن اوزاق دوشدی ائلین بیردنه سی

گورمدی خان چوبانین آیریلیقین سون نفسی

 

سارا گوز لر دن اوزاق دوشسده ایتمز اثری

بیر یاراق تک سوزونون واردی هله چوخ کسری



موافقين ۶ مخالفين ۰ ۹۶/۱۲/۰۴

نظرات  (۲۰)

دقیقا باید چیکار کنیم واسه شرکت پری خانوم؟
پاسخ:
شما به زبان کردی خودتون میتونید شعر بخونید، یکی از داستان های اساطیری یا هر ایده دیگه ای که به ذهنتون میاد. :)
یادم رفت لینک بذارم، برید وب آقاگل بهتر متوجه میشید. :)

http://aghagol.blog.ir/post/1351
اینجا
چه انتخاب قشنگی آفرین:)
پاسخ:
نسرین عزیزم خانم معلم گلمون راضی باشه حله :)
راستی خیلی قشنگ بود داستان هر چند قشنگیش به اینکه به زبان اصلی بفهمیم :/
پاسخ:
ممنون :)
خب هزارماشالا تو ایران ما تنوع زبان و لهجه زیاده اینکه همه اش رو متوجه بشیم یکم زیادی خوشبینانه ولی درکل موافقم. 
البته منتظر پست شمام هستیمااا
۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۰۵ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
من هنوز تصمیم نگرفتم:|
پاسخ:
حورا چون تعداد ما ترک زبان ها زیاده تو بیان، اول خواستم با یکی کار مشترک انجام بدم ولی بعدش منصرف شدم. امروز انتخاب نمیکردم تا خود عید وقت نمیشد یعنی تو ببین من اینروزا چقد سرم شلوغه :|
با حوصله انتخاب کن حتما عالی میشه برا تو. :)
سلام
منظورتون این موسیقی ساری گلین هست که سامی یوسف خونده؟


I fight for a love

Knowing it can’t be won

Sent from a light above

Child of our golden Sun

Sari Gelin

I reach for hands

Knowing they can’t be held

Cursed by words I can’t tell

Broken under your spell
Sari Gelin

And like a rose

Turning in to thorns

My love was taken

Back to the light above

?What can I do, my love

Child of our Golden Sun

Sari Gelin.

A beating drum

Searches on for your song

Echoes will carry on

Wondering where you’ve gone

Sari Gelin

Is that your voice

?Caught in the mountain air

Leading me to nowhere

Drifting in silent prayer

Sari Gelin

And like a rose

Turning in to thorns

My love was taken

Back to the light above

?What can I do, my love

Child of our Golden Sun

Sari Gelin

Saçın ucun hörməzlər 
Gülü sulu dərməzlər 
Sarı gəlin

Saçın ucun hörməzlər 
Gülü sulu dərməzlər 
Sarı gəlin

Bu sevda nə sevdadır 
Səni mənə verməzlər 
Neynim aman, aman 
Neynim aman, aman 
Sarı gəlin

Back to the light above

؟What can I do, my love

Child of our Golden Sun

Sari Gelin

پخش‌کننده صوت
پاسخ:
نه این نیست ولی تا جایی که من میدونم "ساری گلین" هم تحت تاثیر همین "سارا" به وجود آمده :)
۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۳۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
اونقدری گزینه برای انتخاب هست که نمی دونم کدومش رو انتخاب کنم بهترهD:
حتما اتفاق خوبی میشه مثل پارسال:-)
پاسخ:
دقیقا همینطوره :)
حتما حتما :)
سلام :)

قصه عاشقانه سارای بسیار زیباست ...

وار اولاسیز
پاسخ:
سلام :)

گویا فیلمش هم هست ولی من ندیدم...

چوخ ممنون :)
بله هست

با بازی زیبای آقای فرهاد قائمیان .
پاسخ:
عه!!!
نقش سارا هم فک کنم الیکا عبدالرزاقی بازی کرده :)
فکر نمیکنم ، فیلم قدیمیه !
پاسخ:
پس من اشتباه شنیدم. :)
من تا حالا این قصه رو نشنیده بودم و خیلی برام جالب بود فقط این افسانه است یا واقعیه؟
چقدر صوتت خوب بود صدات اروم و دلنشین خصوصا اخرش که نفهمیدم چی گفتی ولی معلوم بود روی خودت هم اثر گذاشته و غمگینی.آهنگ پس زمینه‌ات هم خیلی خوب بود آرامش میداد:)
ممنون گل‌پری جانم😘
یاعلی
پاسخ:
نوش جان :) فک کنم واقعیته، مطمئن نیستم چون یکم سر واقعیت و افسانه بودنش بحث هست.
*__* نظرت خوشحالم کرد. آخرش میگه: اگرچه سارا از چشم ها دوره ولی اثر کارش ماندگاره .... نقل داستان اون هنوز تاثیر خودش رو داره :)
خواهش جانا ..
یاعلی مدد...
۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۲۹ مریــــ ـــــم
بعد انگلیسی دوس دارم ترکی یاد بگیرم
:|
چقد خوبه اخه این زبون
پاسخ:
به به به *__* چوخدا گوزل (خیلی هم زیبا)

آره شیرینه، یادبگیر :)
تو هم شرکت کن تو چالش من لهجه کرمونی رو بشنوم هرچند دیشب از یکی از همکلاسیام خواهش کردم ویس بفرسته گروه کرمانیه :)
۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۱۴ مریــــ ـــــم
اره حتما شرکت میکنم
فقط داستان ماستان کسی نداره برام تعریف کنه
پاسخ:
آفرین :)
یه چیزی جور کن خب.. هیچ کس تنها نیست، ویکی پدیا :))
فولکلور درسته :)
پاسخ:
لاک غلط گیر :))
من لاک غلط گیر نیستم که خیرسرم ویراستارم :)))
پاسخ:
ارادتمندم هم اسم جان ویراستار :)
با صدای خوبت 
یاد جوانی شهریار تو فیلم شهریار افتادم :)
صدات خیلی دلنشین و زیبا و آرامبخش و  مثل خودت دوست داشتنی هست 💚
ممنونم 
پاسخ:
وااااووووو *___*
oh god ... نمیدونی من زود جوگیر میشم :))
مرسی مرسی..
فقط وقتی که کوزه بر دوش سمت چشمه میرفت :)

سوال میرفت یا برمیگشت؟ :)
چون کوزه ی خالی رو مگه میذارن روی دوش؟
پاسخ:
پدر من شما چرا اصل مطلب رو ول کردین چسبیدی به فرع؟؟
من چه بدونم آخه!! :)) 
تا به حال به کوزه و چشمه و دوش اینقد تخصصی توجه نکرده بودم. :))
نه که منم مثل سارا کوزه رو دوش هی میرفتم سر چشمه آب بیارم :)) یه خان چوپان که سهله چوپانی که خان نباشه هم اینجوری کشته مردم نشدم :))
برو بیار شاید شد

کوزه اش با من! :))
پاسخ:
کوزه رو سند کنید اوکی چشمه رفتنش با من :))
قدیم تر ها چقدر بهانه برای ملاقات و محبت زیاد بود !
چشمه ی آب ، کوزه ی سنگین ، راه طولانی !
آب را که لوله کشی کرده اند همه چیز خراب شده !

بیا فقط مواظبش باش/
 عتیقه است :)

http://yon.ir/pOwX0
پاسخ:
 خوشبحال قدیمیا :))
تصوری از عشق و عاشقی این شکلی ندارم :|
فک کنید تو هر قسمت تهران یه چشمه بود الان :)) برا شهر ماها میشه یکم متصور شد.

به به. آدرس بدم پست کنید. :)
جهاز ننه بزرگتونه؟؟
:)) آدرس بده
پاسخ:
میفرستما :)
البته من اینقدر تو وب بدیهی بودم هرکی بخواد بیاد خونه امون چشم بسته میاد. پیدا کردنم کلا راحته :)
چقد این داستانای قدیمی نجیبن...آدم کیف میکنه از شنیدنشون!
مرسی که برامون تعریفش کردی!:)
شعرشو خیلی دوستداشتنی و محزون خوندی... وقاری که میگن تو ترکی آذربایجانیه خیلی قشنگ رو صدات نشسته :*)
پاسخ:
اوهوم ولی خب یکمم آدم حرصش میگیره :)
قابلی نداشت..
به به خیلی خوبه که دوست داشتیااا. در مورد زبان و زبان شناسی واردیا :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">