"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

الان سر جلسه کنکوره

پنجشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۳۰ ب.ظ

امروز هم هفت تیره، بجای جمعه پنجشنبه است، بجای صبح ظهره، دقیقا پنج سال از اون هفت تیر گذشته. یعنی پنج سال دوستی، پنج سال حرف مشترک، پنج سال اطلاع. همونی نشد که میخواستم، یعنی تو اون سالهای سربه هوایی خواستن رو فقط تو بلندپروازی ها و اعتماد به نفس کاذبی که داشتم میدیدم. خلاصه الان پنج سال گذشته و ناراضی هم نیستم، ناخواسته درهای جدیدی روم باز شد، آمال هام تغییر کردن اصلا بگذریم. کنکور هم همینقدر سریع میگذره، تموم میشه، حتی شاید یه روزی یادمون بره. یه چیزایی رو تا تجربه نکنیم و تا خودمون باهاش مواجه نشیم نمیتونیم درک کنیم، بعضی وقتها جملاتی مثل: از تجربه دیگران استفاده کن، یکم نصیحت گوش بده ها مثل فحش میمونه. امیدوارم کنکوری هامون موفق باشن.

موافقين ۷ مخالفين ۰ ۹۷/۰۴/۰۷

نظرات  (۲۰)

موفق باشن
پاسخ:
ایشالا :)
5 سااااااااال گذشت ؟

+ قالب نارنجی من :))
پاسخ:
دقیقا پنج ساااااااال...
حالا شما نزدیک یه سال هم برید عقب تر :)

+ هنوز هم خوشگله :))
خوبه که با سند حرف زدین :))
پاسخ:
بله بله من همیشه مستند حرف میزنم. [جو گیر شده و لبخند میزند]
چرا یه سال برم عقب‌تر ؟

:)
پاسخ:
خب ورود ماها به وبلاگ 91 بوداا :)
یادتون باشه اسفند 91 هم نرگس بود، هم صبا خانم، هم شما، آقا مصطفی، سارا، من...
نه من فکر کردم کنکورو میگین.
اره ورودمون سال 91 بود :)
پاسخ:
نه نه :) 
آقا حداقل شما به بی ربط حرف زدنای من باید عادت میکردین خب :))
اوهوم. شش سال 
می‌گم پیر شدی می‌گی نه :)

*هیچ چیز به اندازه‌ی این حرفِ «کنکور هم تموم می‌شه» نمی‌تونه منو پرانرژی‌تر برای تست زدن کنه :) بقیه‌ی حرفا چرتن. باید انداخت دور :))
پاسخ:
عههههه😡😡😡 من پیر شدم؟! 😡😂😂 

* واقعا هم تموم میشه! خوبه خوبه همینطور پرانرژی ادامه بده :))
الان من استرسی دارم که هیچکی نداره :|

یکی از عزیزترین فرد خانواده ام الان سر جلسه اس .
هلما بیزحمت براش دعا کن .

ممنونم‌


+

تو ۵ سال پیش امتحان دادی من خیلی سال پیش :)
یادم نمیره وقتی رفتم کارت ورود به جلسه بگیرم روز چهارشنبه اش فکر کن کارت ورود به جلسه ی آزمون ریاضی رو بهم دادند :|
هر چی هم اعتراض کردم قبول نکردند مسولین سنجش اون زمان :|:(
روز چهارشنبه یک روز قبل امتحان یا شایدم دو روز قبل امتحان .
یادم نمیره کلی گریه کردم گوش نکردند تا اینکه مادرم اومد و بهشون گفت :
شما اشتباه کردین دختر من باید تاوان اشتباه شما رو بده ؟
حیف نیست یکسال تلاش کرده اینجوری تلاشش رو به هدر بدین !!
خب یک کم منصف باشین و بررسی کنین ببینین ایشون رشته هنر و زبان های خارجه شرکت کرده چرا باید کارت ورود به جلسه رشته ریاضی براش ثبت بشه ؟
اون زمان مادرم خیلی اصرار کرد تا بلاخره مسولین اون زمان بهم  گفتند  ناراحت نباشم همون روز امتحان  با کارت شناسایی (شناسنامه) برم سر جلسه بهم کارت میدن!
فکر کن هلما چه استرسی دقیقا تو همون روز و یک روز قبلش من داشتم و امتحان دادم ؟!
استرس اون روزش بیشتر هم  بود چون هی فکر میکردم مبادا نذارن برم داخل و از کارت خبری نباشه ؟
خیلی سخت بود اون زمانا امتحان کنکور .
خدا رو شکر الان بهتر شده 

امیدوارم همه کنکوری ها امروز موفق باشند بخصوص عزیز خانواده ی من 🙏

کامنت من از پست تو طولانی تر بود:))))
ببخشید🙈
پاسخ:
ایشالا موفق باشه عزیزترینت :)

ای بابا عجب سختی کشیدی تووو. واقعا خیلی اذیت شدی، غصه ام شد. 

ایشالا ایشالا :)

خیلی هم خوبه :))
پز قدمت ارتباطتتون رو به ما جوون ترا میدین؟ ایششش 
خدا نگهتون داره برا هم اصن 
ایییییش:-D 
پاسخ:
خوشم میاد نکته سنج و تیزی و گیراییت بیست :))👌
مرسی ^__^
این "ایییییشش"ه آی میچسبه :))
با آرزوی موفقیت
پاسخ:
ممنون :)
بذار حساب کنم رفاقتامو زخمی شید:-D امممم. 
ابان نود و دو وبلاگ ساختم 
از زمستونش گمونم با بچا اشنا شدم 
اه. به قول علیرضا اذر تف به این حافظه ی نامردم اقا:| زمستون نود و دو بود یا بهار نود و سه؟ 
چه معنی داره بلاگفا ارشیومون رو پرونده اصن-_____-
پاسخ:
بابا تو که دم گرم با اون سامانت :))
سیریسلی؟! [بالاخره موقعیتش جور شد ازش استفاده کنم 💪💪😜]
برعکس حافظه من عالی (آیکون عینک دودی و فوران خودشیفتگی)
ایول دمتون گرم همینجور خوب بمونید. :)
عاغا رفتم تو ارشیو بازگرداننده ی بلاگفا:-D از دی ماه نود و سه! وای بالاخره خودمو از گمراهی تاریخ قدمت رابطه هام رهانیدم:-D اخیش:-D 
پاسخ:
میبینی خیرم به همه میرسه. :))
بگو از طفولیت. 
اخرم رفتی آرشیوتو زیر و رو کردیا :*

ولی واقعا دمتون گرم که همچنان همتون هستید. وبلاگ‌نویس‌های بامعرفت 3>
باشید همیشه ^_^
پاسخ:
خب کار سختی نبود. :)

مرسی *__* 
چشم. تو هم باش :)
۰۷ تیر ۹۷ ، ۱۵:۴۳ פـریـر بانو
ای جان *_*
چه حس خوبیه این دوستی‌های قدمت‌دار...
پاسخ:
چون تو هم آدم دوستی های خوبی :)
سلام
برسی به ما میبینی پنج سال که چیزی نیست.
پاسخ:
سلام.. 
واااووو :) 
ای جون دلم من که بیدار شدم خوابالو اولین نفر برای نرگس دعا کردم :دی با اینکه کنکورش بعد از ظهر بود ولی گفتم ساعتش در میره از دستم 
پاسخ:
ًبه به خیلی هم عالی :)
چقدر خوبی تو دختر؟! :)
مرسی اقا مرسی کلی. قوت قلبی واسم

مرسی چوگویک. قلب سبز فراوون
پاسخ:
آآآ صاحابش اومد. :))
دیگه برو تهران کیف کن.

💚💚💚💚💚💚💚
فدات به خوبی تو و نرگس نمیشم که :)
پاسخ:
اصلا ما هر سه تاییمون خیلی خوووبیم. :))
بلههههههه :دی
پاسخ:
خیلی :))
۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۴۶ کنت مونت کریستو
 امیدوارم نرسه اون روز که بخوام برای کنکور بخونم
پاسخ:
یعنی نمیرسه؟!
۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۴:۲۳ پـــــر ی
موافقم 
پاسخ:
خوبه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">