"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

گُم شده در تاریخ و جغرافیا و اجتماع

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

بامب بامب، نه صدای رعد و برق بود و نه زلزله ای درکاربود. صبح یکشنبه مان با صدای جنگ آغاز شد، صدایی که رنگ و بوی خون دارد. آنچه را که باکو و ایروان از تلویزیونهایشان تماشا میکنند را ما به نظاره نشسته ایم که هیچ، با دلهره خود را هم وسط میدان جنگ حس میکنیم، مگر جنگ غیر از اصابت راکت جنگی به خاکمان است؟! مگر جنگ غیر از رعب و وحشت بچه‌هامان هست؟! سلب آرامش چه؟! نگرانی از سلامت جان چه؟! ما زیر آتشی قرار گرفته ایم که سهممان تنها تماشا کردن و چشیدن طعم تلخ اضطراب است. شالیزارهایی که برنجهایش در آتشِ گلولهِ جنگِ بی ربط به ما سوختند، خانه ای که با اصابت راکت جنگی فرو ریخت، کودکی که مصدومِ جنگ بی ربط شد. جنگ بد است، تلخ است و مرگ است، چه پیروزی و باخت مسخره ای است جنگ. برای شهرِ محرومِ من ارس تفریحگاهِ آروم بود، پارک عُشاق بود حالا چه؟! 

برمیگردم به سالهای دور، به کاردستی چهارم ابتدایی ام، به جعبه تلویزیون مانندی که با هر حرکت، عکسی مخوف از جنگی در سرزمینی نشان داده میشد و در آخر با خط و نگرش و معصومیت بچگانه ام نوشته بودم چرا جنگ؟!

موافقين ۱۶ مخالفين ۰ ۹۹/۰۷/۱۱

نظرات  (۹)

هی... 

پاسخ:
هوووم..
حالا جالبه بدونی در سال ۲۰۱۹ امارات وارد حریم هوایی ایران شده بود !
بلافاصله ایران واکنش نشان داده بود و امارات بخاطر همین داستان توسط ایران جریمه شد !
بعد الان راکت جنگی وارد خاک ایران میشه هیچ عکس العملی توسط ایران و از همه بدتر هیچ گونه خبری از صدا و سیمای میلی مخابره نمیشه :|



حالا اگر عربستان یا آمریکا یا هر کشور عربی همین راکت جنگیش می افتاد تو زمین ایران اونموقع احتمالا صدای اینا در می اومد :|
پاسخ:
بله واران جان متاسفانه همونطوره که شما میگی.!
من از سیاست هیچ نمیفهمم فقط اینو میدونم که این وسط به ما اهمیت داده نمیشه...
۱۱ مهر ۹۹ ، ۰۸:۳۴ هیـ ‌‌‌ـچ

حالا یه بارم ما خودمون به دیگری کار ندارم، اونا تیراشون خطا میره میفته رو سر ما :|

بخت و اقبال ما رو :|

#لعنت_به_جنگ

پاسخ:
هووم.. آخه یکم زیادی خطا میره، طبق اخبار رسمی تو این ده دوازده روزه بیشتر از شصت راکت و خمپاره تو خاک ما فرود اومده.!
گرفتاری شدیما.
واقعا لعنت به جنگ

... خیلی ناراحت کنندست واقعا :(

پاسخ:
آره لیلی جان خیلی :( 
زندگی روزمره امونو تحت تاثیر قرار داده.

همون متنی رو برات کامنت می‌کنم که تحت تاثیر این نوشتن قشنگ و پر از رنجت نوشتم:

 مملکت صاحب ندارد، جگرگوشه‌های ما در قره‌باغ نیستند در همین خدآفرین و بهارلو و روستاهای مرزی‌اند. همان جایی که خمپاره‌ها و موشک‌های هر دو کشور متخاصم، خانه‌هایشان را ویران می‌کند. شالیزارها را، مزارع پنبه، را امید و آرزوی مردمانش را به خاک و خون می کشد. جگرگوشه‌های ما درخطرند و مرزبان‌های ما دستوری نگرفته‌اند تا از جان مردم‌شان حفاظت کنند.

شرمتان باد.
شرمتان باد که دست‌های پشت پرده‌تان همیشه بر گلوی ما بوده است.

پاسخ:
ممنون خانم معلم خوبیها.
همین که هنوز سرپاییم بخاطر اینه که در همه حال جگرگوشه هم بوده و هستیم وگرنه که جز خودمون در جای جای وطن که همیشه از شمال تا جنوب از شرق تا غرب پیشتیبان هم بوده ایم هیچ غریبه و هیچ شخصی که منافعش بر همه ما میچربیده قرار نیست به فکرمان باشد.
شرمشان باد.
۱۱ مهر ۹۹ ، ۱۵:۳۶ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

واقعا چرا؟ به چه قیمتی؟

پاسخ:
لعنت به جنگ
لعنت به طمع 
۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۶ پیمان کرامتی

پس شما همون مردمی هستین که تو عکسها دارین جنگ تماشا میکنین

حالا که این پست خوندم

درک کردم واقعا هم تقصیری ندارید

نفرین به جنگ

پاسخ:
چه کامنت قشنگی!
درد بزرگ ما مردم همین سانسور خبری است. منکر نمیشم هستند افرادی که جنگ را به تماشا نشستند هرچند برخی به بهانه همراهی مقامهای مسئول و برخی مسافران گذری که بومی هم نیستند و تعدادی از اهالی مردم منطقه. در هرصورت کار زشت و خطرناکی است و جنگ و مردن آدمها تماشا کردن ندارد. هرچند ما برای رسیدگی به کارهای روزمره مان هم به سختی و با دلهره بیرون میریم.
ولی عجیب نیست تماشای جنگ بولد میشود ولی رعب و وحشتی که به جان مردم افتاده نه؟! چه تضمینی هست وقتی یک راکت به منزل مسکونی اصابت کرد و خونه داغون شد راکت بعدی به خونه دیگر نخوره؟! چرا خبری از شالی ها و مزارع پنبه کنار ارس که امان خدا ول شده اند در رسانه‌ها نمیبینیم؟! هر لحظه راکت و خمپاره ای در مزرعه ای فرود میاد. چرا خبری از خونه هایی که ساکنینش خالی کرده و پناه برده اند به شهرهای دیگر نمیبینیم؟! 
بله تعداد معدودی از مردم به تماشای جنگی نشسته اند که زندگیشان را اقتصادشان را امنیت روحی و روانی و جسمیشان را تحت تاثیر قرار داده.
نفرین به جنگ
۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۵۵ پیمان کرامتی

جواب شما خودش یک پست

و حتی یک کتاب

بدون نیاز به کامنت

دقیقا مفید

دقیقا مختصر

پاسخ:
خواهش میکنم :)
ممنون.
خلاصه که اینجوریاست.
۱۹ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۵۱ یک عدد ستاره

سلام امیدوارم حالت خوب باشه 

خیلی این نوشتت رو پسندیدم :))) 👌🏻
راستش دیدم وبلاگ و وبلاگ نویسی داره رو به افول و انقراض میره تصمیم گرفتم یه کانال تلگرامی بزنم و پست ها و نوشته های خوب وبلاگ هایی که دنبال میکنم رو بذارم با ذکر اسم وبلاگ و نویسنده و لینک اون پست تا بیشتر دیده بشن و خونده بشن
این پستی رو هم که الان روش کامنت میذارم گذاشتم 
گفتم بیام ازت اجازه بگیرم ببینم مشکلی با این کار نداری احیانا؟ که اگه راضی نیستی برش دارم پست رو یا از پست های شما نذارم اونجا 
اگه از این کار هم خوشت اومد که خوشحال میشم به بقیه هم بگی تا دنبالش کنن 
اینم آیدیشه 
@Blog_Reader

پاسخ:
سلام :) 
ممنون امیدوارم خودت هم خوب باشی.
چه خوووب :))
ایده قشنگیه.! منم استقبال میکنم. :)
موفق باشی، مرسی برا ترویج فرهنگ نوشتن و خواندن.
نه مشکلی ندارم، البته فقط ذکر آدرس وبلاگ کافیه. ممنون :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">