"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

۴۹ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

 آز الکترونیک2 : 18        

آز مدار منطقی : 18   

اخلاق : 19.5

اصول توانبخشی و وسایل و دستگاه ها : 15

انفورماتیک پزشکی : 17.5

پروژه : 19

تجهیزات عمومی بیمارستانی و کلینیک های پزشکی : 20

حفاظت و ایمنی و استانداردهای عموی بیمارستانی : 18

ریزپردازنده : 14

+ فک کنم استادای آزمایشگاهام ب کل یادشون رفته ک باید نمره هامونو ثبت کنن طفلیا حق دارن ی ماه از امتحان گذشته خب :)

ب روم نیارید ک درس خون نیستم درسم خوبه فقط زمان امتحانا نمیدونم چ حکمتیه حسش نیس ک درس بخونم :)

۲ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۴

ذهنم مشغول بود آروم قدم زنان میومدم ی صدای آشنایی اسممو صدا کرد نگاش کردم قیافه اش آشنا بود ب مغزم فشار آوردم اسمش یادم نیومد دست دادیم گفت : مبارکه ..

+ ممنون ولی چی ؟؟   - حالا چرا اینقد بی صدا ؟؟   + (با خودم گفتم شاید اشتباه گرفته از ی طرف قیافه اش میگه آشناس) متوجه منظورت نمیشم(با لبخند)   - دستمو با چشش نشون میده    + (من همچنان گیج موندم سرمو ب حالت تعجب و سوال تکون میدم)    - ای بابا زندگی مشترک چطوره ؟؟     + (دوتا شاخ خوشگل میاد بالا سرم) و تازه میفهمم حلقه ی زنداداشم ک دیروز گف تنگه انگشتشو اذیت میکنه براش نگه دارم مونده دستم ی انگشتر کوچک ک بودنش تو دستمو حس نمیکردم . میگم: آهان این واسه زنداداشمه و بهش میگم چرا دستمه     - باشه نگو فوقش ی هفته بعد همه چی رسمی شد همه میفهمن    + نه بابا خبری نیس مطمئن     - چرا مخفی اش میکنی    + (حوصله اشو نداشتم) اوکی.

بعدا فک کردم اسمش یادم اومد آیناز بود طفلی فضول بودن و ماکسیمم کردن تو خونشه :)

۲ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۸
ایول ب پیشرفت علم ..
سامانه جدید Pillcam یک دوربین ریز و مجهز به نور lLED چشمک‌زن است که برای نشان‌دادن هر نوع نابهنجاری در درون بدن انسان طراحی شده است. این دوربین به همان شیوه قرص‌های معمولی بلعیده می‌شود و مانند غذا مسیرش را در پیش می‌گیرد. سیستم جدید در سراسر بدن حرکت کرده و در هر ثانیه ۱۸ عکس می‌گیرد. این بدین معناست که پزشکان و پرستاران می‌توانند اندام‌های بیشتری را ببینند و مشکلاتی را که اسکن‌های خارجی قادر به رصد آن‌ها نیستند، شناسایی کنند.
در حالی که با استفاده از فناوری اسکن معمولی می‌توان از مری، معده و روده بزرگ با موفقیت اسکن گرفت، دیگر اندام‌ها شامل روده کوچک با اندسکوپی (لوله‌ مجهز به یک دوربین در انتهایش) قابل‌ مشاهده نیستند. روده کوچک که طول آن دو تا هشت متر است، در وسط سیستم گوارش قرار دارد و بررسی آن برای کادر پزشکی دشوار است. زمانی که بیمار Pillcam را می‌بلعد، سیستم ظرف چند ساعت تمامی بدن را می‌پیماید. کاربر کمربندی می‌پوشد که تصاویر را برای کمک
به شرایطی مانند بیماری‌های سلیاک (نوعی اختلال خودایمنی روده باریک) و کرون (التهاب روده) از قرص دریافت و ذخیره می‌کند. "به اندوسکوپی کپسولی معروفه"
 
از دوسال پیش تو بیمارستانای انگلستان کارکردش بطور رسمی شروع شده ..
یک اندوسکوپی معمولی میتونه در بیهوشی انجام شه یا هشیاری ک بیشتر تاکید رو هوشیاریه و فقط چند دقیقه طول میکشه ولی همین چند دقیقه ب اندازه یک عمر میگذره و حالا بعد اتمام کار هم بماند .......
درکل ی پروسه سخت رو اومده جمع و جور کرده ..
البته این صرفا واسه عکس برداریه چون اندوسکوپی کارکرد درمانی هم داره ..


وقنی پری جدی میشه و میره تو فاز علم :)
۲ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۰۳

ما ی استادی داریم دختر جوانیه مث هر انسان دیگه رفتارای منحصر ب خودشو داره این تو هر کلاسی یک ملیجک داره ی روالی هم داره هر پسری تو کلاس سروصداش بالا باشه میاره میزاره کنار دخترا بعضیا با این مسئله ریلکس برخورد میکنن چون خب عادیه نمیشه ک کلاسو نسبت ب جنسیت تقسیم بندی کرد ولی چن نفری هستن ک اینکار استاد رو ی جور تحقیر میدونن ی رامین نامی هست ک پسر خوبیه فقط زیادی شیطونه و بلبل زبون اینقد حرف زد تا استاد گف بیا جلو کنار پری بشین اینم اومد فقط یواش بهم گف استاد حرفی زد بچه ها چیزی گفتن نخند بهم گفتم باشه باز این دست از نمک پاشی برنداشت تا اینکه استاد گفت رامین نمک کلاسه درسته یکم شلوغه ولی ملیجکه خودمه رامین و ملیجک بنظرم جور در نمیومد گفتم استاد من در مورد همین ملیجک گفتنای شما پرس و جو و مطالعه کردم متوجه شدم ملیجک ها انسان هایی کوتاه قد و لاغر و ریزاندام بودن ماشالا ملیجک شما بیشتر شبیه قوی ترین مردان جهان میمونه (با دستم شکل مربع بزرگ درست میکنم) ملیجک ورژن جدیدن ایشون فقط ی کوچولو اسباب خنده دوستان فراهم شد یهو دیدم ی لگد آروم ب صندلیم زده شد نگا کردم دیدم همین رامین ریلکس گفتم بله ؟ آروم بهم گفت شما هم ؟؟ فک کنم اون لحظه یکم ناراحت شد ولی نمیدونم چرا ؟؟

یک نمونه از ملیجک های ادوار گذشته

۱ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۹

من از نهایت شب حرف می‌زنم 

 من از نهایت تاریکی

و از نهایت شب حرف می‌زنم

اگر به خانه من آمدی برای من

ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه

که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم ...

۰ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۱۹

میشه دلا رو آروم کرد

میشه غصه رو پرپر کرد

میشه نقشا رو اول کرد

میشه دنیا رو رنگین کرد

میشه همه جا رو روشن کرد


میشه خواست ..............................

۱ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۰۱:۲۰

صبح پاشدم رفتم دانشگاه ب آموزش میگم میخام مهمان بگیرم ترم تابستانو میگه باشه فقط معاون دستور بده میرم میگه برو مدیر معاون امضاش کنه امضا میکنه دروسی ک تو دانشگاه خودمون ارائه نشده رو مینویسم آموزش و رئیس دانشکده و مدیرگروه تایید میکنه باز میرسم ب معاون میگه باید کمیسیون تشکیل شه اونم ساعت دو میرم استراحت میکنم دو برمیگردم فرید همکلاسیم یکی از بچه های خوب کلاس ک شمالی هست رو میبینم یکم حرف میزنیم میشه دوونیم میرییم میپرسیم چی شد میگن یکم بعد ساعت میشه سه میرم اتاق رئیس پیداشون میکنم بالاخره رضایت میدن بیان کمیسیون تشکیل بدن الکی ب همه گیر میدن رد میکنن کسایی ک مسئله اشون زیاد جدی نیس بیخیال میشن و میرن خونه هاشون این وسط من نمیتونم کوتاه بیام چون زور میگن و فرید ک باید تموم کنه سراسری با رتبه خوب قبول شده روزانه هم ثبت نام کرده حتما قبول میشه بمونه واسه مهر دوسال محرومه میگن صب کنید سرراه یکی از استادامو میبینم ک خیلی دوسم داره و الان سمتش رفته بالا میپرسه چی شده میگم بهش جو گیر میشه ب مدیر معاونه کیه زنگ میزنه میرم بالا فرید میگه جلو در بودم یکی زنگ زد درموردت حرف زدن طرف گذاشته بود رو اسپیکر میگم من برم داداشم منتظرمه وسایل خوابگاهمو جمع کنم آخرش بهم خبر بده زنگ میزنه زود بیا میرم میگن نمیشه میگم چرا ؟؟ این درسا اینجا ارائه نشده طبق قانون باید بدید میگن نه میگم خب اگه قرار بود ندین چرا از صب منو اینجا نگه داشتین ؟؟ میگم پس چرا امضا کردید دروسی ک اینجا نیستو بردارم ؟ فقط میگن مهمان برداری پول میره دانشگاه دیگه حالم بهم میخوره ازشون کاغذو جلو چششون تیکه تیکه میکنم بی ادب نیستم ولی ی لگدم ب میز میزنم میگم حرف زوره ی روز بهم میرسیم داداشمو یهو میبینم ک برا اولین بار از ماشین بیرون اومده و داخله بعد همون آقا فرید رو فقط میگن بیخیال ... میتونستم فقط با ی تلفن حلش کنم ولی اینکارو نمیکنم چون دوست دارم همیشه رو پای خودم وایستم.

فقط 21 واحدم مونده از جمع 146 واحد 125 تاشو پاس کردم فقط میخاستم حجم درسام کم شه ب وقت خالی و آزاد زیادی نیاز داشتم همین اگه شش تا مهمان میدادن بقیه اش ک میموند پاییز دو واحدش بیمارستان بود فقط میموند 13 .. کلا ترم تابستان بر نداشتم :))

+ خوندش ضروری نیس نوشتم بمونه .

باید یادم باشه ک هیچ وقت حق مسلم کسی رو ضایع نکنم ب هیچ مقامی دل نبندم خیلی چیزا باید یادم بمونه .

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۵۵

حالم بد نیست دروغ چرا عالی هم نیست .. در حالتی مبهم هستم نه خوشحال .. نه ناراحت .. نه تلخ .. و نه شیرین .. حس میکنم دلم گرفته حس خنثی بودن دارم نه تاثیر زیادی میگذارم نه آنچنان تاثیر میپذیرم نمیدانم ب چ کسی فک میکنم اصوات و اسامی گنگ در ذهنم جولان میدهند .. نمیتوانم راه آرامشم را پیدا کنم و وقتی زیاد فکر میکنم با خود میگویم شاید آرامش همین الان نامفهوم من است حتی توضیح همن حال سخته ...

"خنثی و درگیری ذهن و فکر را نمیتوانم یکجا بپذیرم تضادها زودتر برایم آشکار میشوند" ..

۰ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۲

دنگ.. دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر..
می زند پی در پی زنگ..
زهر این فکر که این دم گذر است..
می شود نقش به دیوار رگ هستی من..
لحظه ها می گذرد..
آنچه بگذشت ، نمی آید باز..
قصه ای هست که هرگز دیگر..
نتواند شد آغاز...

//////////\\\\\\\\\\//////////\\\\\\\\\\//////////

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست ...


"فقط قالب شعرهای سهراب سپهری نو نبوده نگاهش هم نو بوده نو و جالب"

۲ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۵:۴۰