"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"سکوت من صدای تو"

هر چیزی که در ج س ت ن آنی آنی

"پری.ص"

کوچ کرده از بلاگفا :)
آغاز بیست و دومین فصل از زندگی ام :-)
الان شده بیست و سه :)
و الان شده بیست و چهار :)
الکی الکی شد بیست و پنج :)
شد بیست و شش، باورتون میشه؟! :)
99/05/05 ساعت 13:30 مهدی جان وارد زندگیم شد. (ازدواج تایم)
(در بیست و شش سال و پنج ماه و هشت روزگی)
یادم رفته بود بگم وارد بیست و هفت سالگی شدم. :)
28بهمن 1400 به جذابترین شکل ممکن 28 سالم شد.

"دل سرا پرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست"

بايگاني
نويسندگان

به فاصله چند ماه

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۸ ق.ظ

چند وقت پیش خبر خودکشی مشکوک یه دختر جوون تو شهر پیچید، هر کس از نگاه خودش قضیه رو بررسی میکرد و من به این فکر میکردم که "مُرد"، تموم شد همین. میتونست بمونه، زندگی کنه ولی...

حافظه خوبی دارم، یعنی به نسبت اهمیت موضوع حافظه ام یاری میکنه. اسم دختر بنظرم آشنا بود، بعد از چند ساعت درگیری ذهنی متوجه شدم همون عروس هجده ساله این پست بوده

هیچ منظور و نتیجه گیری خاصی مدنظرم نیست، فقط ناراحت شدم.

موافقين ۶ مخالفين ۰ ۹۹/۰۳/۲۲

نظرات  (۸)

قاتل اصلی این دختر بچه اول قانون مسخره این مملکته بعد پدر و مادرش هستند بعد همون تازه داماد و خانواده اش هستش که به خودشون اجازه میدن برن خواستگاری یه دختر ۱۸ ساله بعد به هیچی هم فکر نکنن جز خودشون و خودخواهی شون !!

همه خودخواهانه تصمیم میگیرند و عمل میکنن!

و جه دخترایی که بخاطر قانون این مملکت و خانواده هاشون پرپر نشدن/ نمیشن !!

 

 

روحش قرین رحمت الهی 💚

 

پاسخ:
البته تو شرایط فعلی من هجده سال رو معقول میدونم برا ازدواج.
متاسفانه حق با تو هستم و عوامل زیادی در این اتفاقات تلخ دخیله. 

ممنون.

آخی...

پاسخ:
هووم...

این لحظه ها یه سکوتی میشینه و ادم به خودش میپیچه

پاسخ:
آره واقعا و یه عرق سرد...
۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۱۷ امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

مرد و تموم شد؟

مگه میشه آدم بمیره و تموم بشه؟ :|

پاسخ:
آره فکر کنم همینقدر تلخ و کدر و یخ.!
سخت ترین و در عین حال مقدرترین تموم شدن و دور شدنه.

من بابت حذف شدم آدمها بسیار ناراحت میشم

حتی کسایی که نمیشناسمشون . اسمشونم نمیدونم ولی غم هاشون , قلبم رو به درد میاره

 

اینروزا خیلی فکر میکنم به این موارد

باید از یجا شروع کرد برای درست کردن افکار آدما . و اول خودم

پاسخ:
درک میکنم و تو رو هم خوب میشناسم لیلی جانم.

چقدر خوبه فکرات رو عملی میکنی. :)

و چقدر خوبتره اسمت رو بعد از مدتها تو قسمت نظرهای جدید میبینم.😊
۲۶ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۴۴ محسن رحمانی

سلام 

 

چه ناراحت کننده.

پاسخ:
سلام..

بله خیلی 

سلام و درود پری عزیز 

 

امیدوارم ک حالت خوب باشه خانوم 

میدونی پری جان تا وقتی در گفتمان رسمی حکومتی از کتاب ‌های درسی گرفته تا قوانین مدنی و جزایی مردان «سرپرست» خانواده‌ محسوب بشن شاهد اینگونه موارد خواهیم بود .

در فرهنگ سنتی و قوانین حکومتی زن نه یک فرد اجتماعی با حقوق کامل ک پیش از هر چیز همسر، مادر، خواهر و دختر این یا اون مرد است . مردی ک باید با «غیرت» از آنچه «ناموس» و «آبروی» خانواده نامیده میشه دفاع کنه و متاسفانه بخش اصلی این «ناموس» بدن زن هست ک مانند شیء (ابژه) ب قلمرو خصوصی مرد تعلق داره و کلید این زندان فرهنگی هم در دست اعتقادات مذهبی اوست .

مردانی ک بخودشون اجازه میدن برای دفاع از «ناموس» خانواده، زن، دختر، مادر و یا خواهر خودشون رو ب اشکال فجیع ب قتل برسونن بدون این‌که نگرانی چندانی از پیامدهای قانونی اون داشته باشند . 

خشونت‌های پنهان و آشکار درون و بیرون خانه پدیده‌ای ست ک  نیازمند آسیب‌شناسی ست ک در برخی کشورها مانند پاکستان، ترکیه، افغانستان و .... و ایران دامنه ی گسترده‌ای داره . تفاوت ایران با سایر کشورهای منطقه حضور حکومت دینی باشه ک نه تنها اراده‌ای برای مقابله با چنین پدیده‌ای رو نداره که با قوانین و گفتمان خود زمینه‌ساز ماندگاری و بازتولید این فرهنگ و بَدوی و مشروعیت بخشیدن ب ستم‌های مردانه هم میشه .

از منظر دیگه مکانیزم‌ها و سازوکارهای تداوم سلطه ی مردانه رو فقط نباید در ساختارهای حقوقی و عینی جامعه (نابرابری‌ها) جست‌وجو کرد. پذیرش فرهنگی و روانشناسانه ی این سلطه در بازتولید اون نقش مهمی ایفا می‌کند .

این پذیرش فرهنگی هم ب مردان مربوط میشه و هم ب زنان . متاسفانه شماری از زنان ب این سلطه ی مردانه و مشروعیت فرهنگ زن‌آزاری و زن‌کشی تن میدن و ب شریک جرم شوهر، پدر، برادر یا پسر خود تبدیل میشن اونها هم ب عنوان قربانی این هنجار سنتی را درونی کردن و میکنن ک گویا زن باید بدن خود را در اختیار مرد بگذارد و مردان صاحب بدن زنان ‌اند . 

 ببخش اگر حرفام منسجم و همراه فکت نیست 

با اآرزوی شادی و سلامتی برای پیشی نازنینم 

 

 

پاسخ:
سلام و وقت بخیر خدمت جناب جانان عزیز و مهربان :)
ممنون خوبم سلامت باشید.

بله متاسفانه با گوشت و پوست و استخوان این حس مالکیت زن از جانب مرد رو در جامعه حس میکنم و به شدت ناراحت کننده است در عصر پیشرفته امروز به چنین تفکراتی بال و پر داده میشه.
خیلی جالبه درمورد غیرت روی روح و روان زن حرفی زده نمیشه، سرکوب شخصیت و آزارهای روانی غیرت و سیانت نمیطلبه انگار واقعا توجیه نمیشم چرا شخصیت فردی زن مستقل شناخته نمیشه و همواره باید وابسته باشه.
یک جورهایی تبدیل به ارزش و هنجار شده و به جبر اکثر خانمها هم با شرایط خو گرفتن.
با اینکه میدونم تنها امیدواری کافی نیست ولی همچنان امیدوارم مرد و زن در قالب یک انسان به خودمون بیاییم و شرایط رو بهتر کنیم.

خواهش میکنم خیلی هم جامع بود حرفاتون :)
خیلی ممنون پیرمرد مهربون :)

۰۱ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

یک آدم به کجا می‌رسه که به جای تجربه خیلی از راه‌های ممکن برای ادامه زندگی، به تموم شدنش فکر می‌کنه!؟

پاسخ:
فکر کردن بهش وحشتناکه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">